،به دنیای حرفه و فن خوش آمدید...... کار و فناوری، تحقیق، اقدام پژوهی، مقالات آموزشی و تربیتی، کاردستی، ضرب المثل، طرح مشبک، معرق و منبت کاری، پاورپوینت، خاطره، طرح درس، کامپیوتر، شعر، آشنایی با مشاغل و رشته های تحصیلی، مدارهای الکتریکی و الکترونیکی، روش تدریس، داستان كوتاه، اطلاعات علمی، طنز، کاریکاتور، عکس، فوت و فن معلمی، مشاهیر ایران و جهان، دانستنی ها، جمله های زیبا، ابتکار و خلاقیت، یزدشناسی، دانلود، فیلم، موسیقی و... در دنیای حرفه و فن، راه بیشتر آموختن کار و فناوری معلمی با اعمال شاقه!

معلمی با اعمال شاقه!!

همان طوری که می دانید یا نمی دانید! ترمی گذشته، آخرین ترم تحصیلی بنده در کارشناسی ارشد ادبیات کودک و نوجوان بود. خدا را شکر این ترم نیز با معدل نوزده و هشتاد به پایان رسید و در مجموع با پاس کردن 32 واحد و بدون افتادن هیچ درسی با معدل کل هیجده و چهل صدم دوره ارشد را در سه ترم به اتمام رساندم.

آموزش و پرورش بویژه آ.پ غریبه پرست یزد! در طی این سال ها هیچگونه حمایتی از من نکرد و حتی بنظرم کارشکنی و ظلم فراوانی بمن و جایگاهم شد. تا آنجایی که با این همه رتبه و مقام یک بار نیز نام و عکس بنده در سایت هایشان منتشر نشد. رزومه مرا در اینجا می توانید ببینید...

اولین مدرکم فوق دیپلم فنی رشته ذوب فلزات و ریخته گری با سمت هنرآموزی هنرستان، از دانشکده فنی شهید صدوقی با رتبه دو بود. اما یزدی ها در اولین قدم با نفر دوم این رشته با معدل 17 جهت شروع خدمت در یزد، مخالفت و مجبور شدم شش سال به کردستان بروم! هر چند سال بعد دوستان دیگرم با معدل های پایین تر در هنرستان شهید رجایی یزد مشغول به تدریس شدند و آب از آب تکان نخورد زیرا حاضر نشدند به مناطق محروم بروند.

زمانی به اشتباه خودم پی بردم که فهمیدم مبلغ فیش حقوقی ام با یک فرد بومی هیچ تفاوتی ندارد! دوری راه، تنها بودن، مسئله مسکن و... برای این ها اصلا مهم نبود. شاید باورتان نشود در طول سال ها خدمتم نیم امتیاز نیز بابت حضورم در کردستان به من و احتمالا دیگران ندادند. این اشتباه برایم تجربه ای شد تا بدانم در آموزش و پرورش هیچ حساب و کتاب و امکاناتی وجود ندارد و بی برنامگی از سر و کولش بالا می رود!

جالب است مسئولان یزدی پس از گذراندن تعهدم نیز حاضر نبودند مرا در شهر یزد بپذیرند و می گفتند به هنرآموز نیاز ندارند اما اگر تمایل دارم می توانم به عنوان انباردار به هنرستان انقلاب برم!! یاللعجب!

پس از یک ماه سرگردانی در اداره کل، قبول کردم به مقطع راهنمایی بروم و حرفه و فن تدریس کنم و با اصرار آقایان متخصص! تعهد دادم هیچ گاه تا پایان خدمتم درخواست برگشت به رشته اصلی خودم را نداشته باشم!! در حالی که هیچ چیز از درس حرفه و فن نمی دانستم!

القصه در همان ابتدای کار دو سال به روستای فهرج یزد رفتم! اما حق روستا شاملم نمی شد چون هنرآموز بودم!! البته من بقول خودم وفادار ماندم و در این رشته با دست خالی تلاش بسیاری کردم که حاصلش، سال ها معلم نمونه مدرسه، معلم نمونه ناحیه و استان، سرگروهی حرفه و فن ناحیه دو و بالاخره دریافت بیش از 100 تقدیر نامه در رشته های مختلف از جمله روش تدریس حرفه و فن بود. راستش از خود بچه های حرفه و فنی نیز تعصبم بیشتر شد!

نکته جالب تر این که در بهمن 76 و زمانی که لیسانس ادبیات گرفتم باز هم مدارس یزد از پذیرش یک معلم حرفه و فن ادبیاتی سرباز زدند! و حتی بصورت حق التدریس به من کلاس ندادند!

اما در کردستان هم وضع بهتر نبود. چون به اندازه لازم در هنرستان شهید نمکی سنندج نیروی ریخته گری بومی حاضر بود به ناچار مرا به آموزشکده شهید یزدان پناه سنندج فرستادند. خدا نیامرزد آقای اصفیا در دفتر فنی و حرفه ای تهران را که با وعده و وعیدهای الکی، سرم را شیره مالید و با عنوان این که هنرستان شهید نمکی به نیروی جوان نیاز دارد مرا به آنجا فرستاد. من و چند نفر از دوستان هنرآموزم در آموزشکده ای بدون امکانات و نیرو شده بودیم آچار فرانسه.

دو سال بعد که برای رفتن به هنرستان به مسئولان آموزشکده، فشار آوردم بنده را به اجبار به طرح کاد فرستاده و آواره کوچه و خیابان کردند! پس از مقاومتم در برابر طرح کادی های محترم، یک سال نیز به اداره کل آموزش و پرورش استان کردستان تبعید و با دو توبیخ مشغول به کار اداری شدم! در آنجا چون سلیقه و خطم خوب بود روی میزم مملو از پرونده و دفتر دستک بود. حتی نامه ای که به دفترِ فنی و حرفه ای تهران برای کمبود معلم هنرستان ارسال شد به خط من بود!!

الان که این ها را می نویسم خنده ام می گیرد چه آدم پوست کلفتی بوده ام که باز از رو نمی رفتم و به تلاش هایم ادامه می دادم! از طرفی طنز تلخ و جالبی دارد که مسئولان بی سواد و عقده ای آن روزها، چه به سر یک معلم خلاق و علاقمند خود آوردند تا در رشته خودش تدریس نکند!!

به نظر شما این ماجرا در کدام کشور دنیا اتفاق می افتد که یک دانشجو و معلم نمونه نتواند در رشته تحصیلی مورد علاقه و تخصص خودش تدریس کند و به این دلیل او را چند بار توبیخ کنند؟!!

البته اگر بخواهم شرح ستم هایی که در همه این سال ها بر سرم آوردند را بنویسم مثنوی هفتاد من کاغذ می شود. اما می نویسم تا عبرت دیگرانی شود که بعد از ما می آیند و می خواهند به این مملکت با خلوص نیت خدمت کنند...

 

باقی بقای شما. بهمن 96، محسن سالاری

www.herfe-rszy,blogfa.com


برچسب‌ها: محسن سالاری, آموزش و پرورش, دانشگاه پیام نور تفت, هنرآموز
@ لینک محسن سالاری دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۶ |

ابزار هدایت به بالای صفحه