عکس ها را خوب تماشا کن. عکاس آن محسن سالاری معلم نمونه استان یزد با صد و پنجاه تقدیرنامه در 15 رشته هنری، پژوهشی و...، معلم بیش از 25 نفر از دانش آموزان زرتشتی بود. سالاری در سال 1395 و 1399 دو دفعه از آتشکده زرتشتیان یزد عکس گرفت و در وبلاگ و صفحه ایستاگرامش منتشر کرد. ولی شما چه کردید؟...بگذریم. آتشکده برای خودش تاریخچه ای دارد. آتشکده یزد یا آتشکده وِرَهرام (آتشکده بهرام) مربوط به دوره پهلوی یکم واقع در یزد، جای نگهداری آتش مقدس زرتشتی در شهر یزد و نیایشگاه زرتشتیان ساکن در این شهر است. آتشی که درون این آتشکده میسوزد از زمان ساسانیان بیش از ۱۵۰۰ سال است که روشن مانده است. زمانی که به عنوان یک گردشگر وارد حیاط آتشگاه میشوید ساختمانی آجری که بالاتر از سطح زمین ساخته شده است را مشاهده خواهید کرد که یک حوض مدور، پر از آب زلال جلوی پلههای بنای اصلی خودنمایی میکند. در تمام آتشکدهها سعی شده تا چهار عنصر اصلی، یعنی آب، خاک، باد و آتش در کنار یکدیگر جمع شوند. ادامه مطلب را اینجا در سایت ویکی پدیا بخوانید. بقیه عکس ها را می توانید در ادامه مطلب مشاهده کنید....
آتشکده زرتشیان یزد، عکاس محسن سالاری 1399
برچسبها: یزد, آتشکده زرتشتیان یزد, محسن سالاری, معلم
ادامه مطلب
سال گذشته (1400) و سال جاری (1401) دو سال خوب در موفقیت های قرآنی ام در سطح استان یزد بود. من پس از بازنشستگی علاوه بر رشته های متنوع دیگر آموزشی، عکاسی و... به مطالعه کتاب های تفسیر نیز علاقه مند شدم و خدا را شکر چند رتبه در سطح شهرستان تا کشور کسب کردم که از برکات قرآن مجید نسبت به بنده کمترین بود. در مهرماه امسال به محفل انس با قرآن کریم اداره اوقاف یزد در امامزاده جعفر یزد دعوت شدم و در معیت مادر عزیزم، ضمن استفاده معنوی از این محفل ارزشمند، تقدیرنامه چهل و پنجمین دوره مسابقات تفسیر عمومی قرآن مجید استان یزد (رتبه اول) را دریافت کردم. در ضمن چون سال گذشته مراسم برگزار نشده بود، تقدیرنامه چهل و چهارمین دوره مسابقات تفسیر قرآن نیز به من داده شد. (رتبه دوم) / با کلیک روی لینک های زیر می توانید تقدیرنامه های این دو مسابقه را بهتر مشاهده کنید... محسن سالاری، التماس دعا:
برچسبها: تفسیر قرآن کریم, محسن سالاری, معلم یزدی, یزد
در ایام کرونا و بعد از آن چهار کتاب مشترک در حوزه داستان کوتاه و کودک و نوجوان به اهتمام انتشارات خوب ماهواره منتشر کردم. این نوع کتاب ها تیراژ محدودی دارد و با نویسندگان دیگر به صورت مشترک همکاری و چاپ می شود. دهکده قصه ها، حس ناب، پس کوچه های خنده و پنجره... از بنده، محسن سالاری، قبلا کتاب یک سبد خنده در سال 1390 به چاپ رسیده بود. با کلیک روی لینک های زیر روی جلد و پشت جلدها را می توانید در ابعاد بزرگ تر تماشا کنید:
برچسبها: محسن سالاری, انتشارات ماهواره, معلم یزدی, داستان کوتاه
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، فروردین ماه 1401: اختتامیه یازدهمین جشنواره «کتابخوانی رضوی» یزد با حضور عزیزی، معاون سیاسی امنیتی استاندار یزد، احسان عابدی، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی، رقیه دوست فاطمیها، مدیرکل کتابخانههای عمومی استان، با معرفی نفرات برتر به کار خود پایان داد. دوست فاطمیها با اشاره به مشارکت بیش از ۲۵ هزار نفر در یازدهمین جشنواره گفت: جشنواره از خرداد 1399 آغاز شد و خوشبختانه شاهد استقبال خوبی از سوی مردم بودیم. در مراسم اختتامیه به صورت همزمان تعداد ۵۹۳ نفر از برترینهای جشنواره در شهرستانها تجلیل شدند. از این تعداد ۲۴ نفر در نهاد کتابخانههای عمومی شهرستان یزد برگزیده شدند/ در بخش داستان کوتاه بزرگسال و جوان، رتبه اول استان یزد به آقای محسن سالاری تعلق گرفت. ادامه تصاویر را می توانید با کلیک روی لینک های زیر مشاهده کنید.
* جشنواره کتابخوانی رضوی یزد، فروردین ماه 1401
* تقدیر نامه جشنواره کتابخوانی رضوی یزد
* جشنواره کتابخوانی رضوی، یزد * جشنواره کتابخوانی رضوی، یزد
* جشنواره کتابخوانی رضوی، یزد * جشنواره کتابخوانی رضوی، یزد
برچسبها: محسن سالاری, کتابخوانی رضوی, معلم یزدی, داستان کوتاه
برای دانلود کتاب های کار و فناوری دبستان و دوره اول متوسطه و کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید دوره دوم متوسطه روی لینک های زیر کلیک کنید:
* دانلود کتاب کار و فناوری ششم دبستان
* دانلود کتاب کار و فناوری هفتم دوره اول متوسطه
* دانلود کتاب کار و فناوری هشتم دوره اول متوسطه
* دانلود کتاب کار و فناوری نهم دوره اول متوسطه
* دانلود کتاب کارگاه کارآفرینی و تولید دوره دوم متوسطه
برچسبها: کار و فناوری, کتاب کار و فناوری, دانلود کتاب درسی
در مراسم اختتامیه دهمین جشنواره کتابخوانی رضوی که به میزبانی شهر قم و حرم حضرت معصومه (س) به صورت مجازی با استانهای کشور برگزار شد، برگزیدگان در بخشهای «کودک»، «نوجوان»، «جوان و بزرگسال» و «خانوادگی» مورد تقدیر قرار گرفتند. استان یزد سه برگزیده ملی داشت. در بخش کودک، نازنین رقیه خاموشی، عضو کتابخانه مجتمع فرهنگی هنری ابرکوه تجلیل شد. محسن سالاری، عضو کتابخانه شرفالدین علی شهرستان یزد دیگر برگزیده ملی در بخش داستانک بزرگسال حائز رتبه برتر کشوری شد. در بخش خانوادگی نیز، اعظم آلمصدق، عضو کتابخانه خاتمالانبیاء (ص) شهرستان اردکان تقدیر شد. در استان یزد نیز این مراسم به میزبانی کتابخانه مرکزی و از طریق ارتباط زنده و مجازی با محل برگزاری آیین ملی در شهر مقدس قم برگزار شد. با شیوع ویروس کرونا دهمین دوره جشنواره کتابخوانی رضوی در ابتدای سال جاری به صورت کاملاً مجازی برگزار شد که با این وجود، حدود یک میلیون و ۳۰۶ هزار نفر از سراسر کشور در این دوره شرکت کردند. در استان یزد نیز ۳۱ هزار و ۸۹۱ نفر در این دوره از جشنواره کتابخوانی مشارکت کردند که از این تعداد، ۲۸ هزار و ۲۱۰ نفر در بخش مسابقات چهارگزینهای، یک هزار و ۴۸۳ نفر در بخش پویش کودک، یک هزار و ۳۷۰ نفر در مسابقه نقاشی کودک، ۷۴۶ نفر در بخش داستانک بزرگسال، ۶۳ نفر در بخش روزنامهدیواری و ۴۹ نفر در بخش پویش کتابخوانی گروهی شرکت کردند.
@ ارتباط با حرم حضرت معصومه قم
برچسبها: محسن سالاری, جشنواره کتابخوانی رضوی, کتابخوانی, داستانک
افزایش قیمت ها در بازار... کاریکاتور از سالاری
انتقال تجربیات معدنی به ارمنستان!... کاریکاتور از سالاری
برچسبها: محسن سالاری, معلم یزدی, کاریکاتور, افزایش قیمت
به مناسبت درگذشت استاد محمد رضا شجریان چند فتوکلیپ تهیه کردم که می توانید با کلیک روی نشانی های زیر به آنها دسترسی داشته باشید. استاد شجریان فارغ از برخی خط و خطوط سیاسی اش، خواننده مورد علاقه من بود و از زمانی که به سنندج رفتم با نوارهای کاست او مانند دستان و بیداد آشنا شدم. الان آرشیو خوبی از کاست های او را دارم. تعدادی از نوارها نیز که به صورت شرکتی یافت نمی شد، در پاساژهای شهر سنندج روی نوار کاست تکثیر کردم مانند ترانه های شجریان. روحش شاد.

@ اولین کار ترانه رندان مست یکی از تصنیف های آلبومی به همین نام از زنده یاد استاد محمدرضا شجریان در امرداد ۱۳۸۸ است. این آلبوم در دستگاه همایون و شامل ۹ آهنگ با گروه شهناز و آهنگسازی مجید درخشانی اجرا شده است.
@ فتوکلیپ رندان مست، استاد شجریان
@ آستان جانان در آواز بیات زند و آواز بیات کُرد با صدای استاد محمدرضا شجریان در سال ۱۳۶۲ در تهران اجرا و در سال ۱۳۶۴ منتشر شده است. آهنگساز آن زنده یاد پرویز مشکاتیان است. شعر غزل از حافظ. سنتور: پرویز مشکاتیان... تنبک: ناصر فرهنگ فر
@ فتوکلیپ آستان جانان، استاد شجریان
@ فتوکلیپ ترانه زیبای می نوش... استاد محمد رضا شجریان، دکلمه استاد احمد شاملو، موسیقی استاد فریدون شهبازیان، آلبوم رباعیات خیام...
@ فتوکلیپ ترانه می نوش، استاد شجریان
@ فتوکلیپ ترانه قدیمی و زیبای استاد محمد رضا شجریان با عنوان دل شیدا از آلبوم رسوای دل...
@ فتوکلیپ دل شیدا، استاد شجریان
برچسبها: محمدرضا شجریان, استاد شجریان, تصنیف زیبا, موسیقی سنتی
نوروز یعنی هیچ زمستانی ماندنی نیست... سال نو، زندگی نو، احساس نو و بهاری شدنتان مبارک
برچسبها: عید نوروز, یزد, محسن سالاری, تبریک عید
بعضی دوستان درباره فعالیت های امسالم پرسیدند و این که وبلاگ دیگر بروز نمی شود. خب حضور در دنیای مجازی فقط به وبلاگ اختصاص ندارد. من در رشته های دیگر هم فعال هستم. کمی برای آزمون دکتری مطالعه کردم. در چند جشنواره شرکت کردم. / یک: مهم ترین عنوانم برگزیده کشوری مسابقه خاطره نویسی کتابخانه های عمومی کشور بود که علاوه بر تندیس جشنواره، تقدیرنامه و جایزه نقدی، خاطره نیز در کتاب روایت آشنا که توسط وزیر ارشاد، آقای طالبی استاندار یزد، آقای مختار پور دبیر کل نهاد کتابخانه های کشور و خانم دوست فاطمی ها رونمایی شد، چاپ گردید. / دو: مثل هر سال در مسابقات سراسری قرآن کریم و عترت کشور نیز شرکت فعال داشتم. دو تقدیر نامه و دو گواهی پایان دوره، حاصل مطالعه ام در این بخش بود. / سه: وبلاگ دنیای حرفه و فن از سال 87 تا امروز فعال است. یادمان نرود هم اکنون نیز وب من با بیش از 2550 پست به نوعی رکورددار است آن هم با بیماری های مختلفی که از از دهه هشتاد تا امروز با آن روبرو بودم. تعداد بازدیدهای وبلاگ از یک میلیون فراتر رفته و روزی دویست الی سیصد بازدید دارد. بویژه در بخش مشبک، معرق و طرح های آن که کاملا رایگان است. / چهار: در کانال آپارات دنیای حرفه و فن، تعداد فیلم های بارگذاری شده ام به هفتصد و هفتاد نزدیک شده و تعداد بازدیدهای آن از دو میلیون و هشتصد هزار گذشته است. فیلم های کتاب کار و فناوری نیز در آن قرار داده شده است. حال نمی دانم چرا نمی آیند از بنده بازنشسته تقدیر کنند؟!!!
@ برگزیده کشوری فراخوان کتابخانه های عمومی کشور، آبان 98
@شروع مراسم جشنواره کتابخوانی کشور در یزد
@ رونمایی از کتاب خاطرات کتابداران و اعضای کتابخانه های کشور
@ برگزیده جشنواره قرآن و عترت، سبک زندگی، فروردین 98
@ برگزیده جشنواره قرآن و عترت، سبک زندگی دو، اسفند 98
برچسبها: محسن سالاری, خاطره نویسی, روایت آشنا, تقدیرنامه
مهربانی را بیاموزیم
فرصت آیینه ها در پشت در مانده است
روشنی را می شود در خانه مهمان کرد
می شود در عصر آهن
آشناتر شد
سایبان از بیدمجنون،
روشنی از عشق
می شود جشنی فراهم کرد
می شود در معنی یک گل شناور شد
مهربانی را بیاموزیم
موسم نیلوفران در پشت در مانده است
موسم نیلوفران، یعنی که باران هست
یعنی یک نفر آبی است
موسم نیلوفران یعنی
یک نفر می آید از آن سوی دلتنگی
می شود برخاست در باران
دست در دست نجیب مهربانی
می شود در کوچه های شهر جاری شد
می شود با فرصت آیینه ها آمیخت
با نگاهی
با نفس های نگاهی
می شود سرشار از رازی بهاری شد
دست های خسته ای پیچیده با حسرت
چشم هایی مانده با دیوار رویاروی
چشم ها را می شود پرسید
یک نفر تنهاست
یک نفر با آفتاب و آسمان تنهاست
در زمین زندگانی آسمان را می شود پاشید
می شود از چشم هایش
چشم ها را می شود آموخت
می شود بر خاست
می شود از چارچوب کوچک یک میز بیرون شد
می شود دل را فراهم کرد
می شود روشن تر از اینجا و اکنون شد
جای من خالی است
جای من در عشق
جای من در لحظه های بی دریغ اولین دیدار
جای من در شوق تابستانی آن چشم
جای من در طعم لبخندی که از دریا سخن می گفت
جای من در گرمی دستی که با خورشید نسبت داشت
جای من خالی است
من کجا گم کرده ام آهنگ باران را؟
من کجا از مهربانی چشم پوشیدم؟
می شود برگشت
می شود برگشت و در خود جستجویی داشت
در کجا یک کودک ده ساله در دلواپسی گم شد؟
در کجا دست من و سیمان گره خوردند؟
می شود برگشت
تا دبستان راه کوتاهی است
می شود از رد باران رفت
می شود با سادگی آمیخت
می شود کوچکتر از اینجا و اکنون شد
می شود کیفی فراهم کرد
دفتری را می شود پُر کرد از آیینه و خورشید
در کتابی می شود روییدن خود را تماشا کرد
من بهار دیگری را دوست می دارم
جای من خالی است
جای من در میز سوم، در کنار پنجره خالی است
جای من در درس نقاشی
جای من در جمع کوکب ها
جای من در چشم های دختر خورشید
جای من در لحظه های ناب
جای من در نمره های بیست
جای من در زندگی خالی است
می شود برگشت
اشتیاق چشم هایم را تماشا کن
می شود در سردی سرشاخه های باغ
جشن رویش را بیفروزیم
دوستی را می شود پرسید
چشم ها را می شود آموخت
مهربانی کودکی تنهاست
مهربانی را بیاموزیم
شاعر: محمد رضا عبدالملکیان
فتوکلیپ مهربانی را بیاموزیم، ساخته محسن سالاری
برچسبها: خسرو شکیبایی, محمدرضا عبدالملکیان, مهربانی را بیاموزیم, فتوکلیپ
وقتی کتابها را روی هم میچینید و به حجم درسهای نخوانده زل میزنید، گفتن از برنامه ریزی که میتواند در کوتاهترین زمان نمره بیست را تضمین کند هم ممکن است حالتان را بهتر نکند. شمایی که به هر دلیل، چند ماه قبل از امتحانات را درجا زده اید و حالا خوب میدانید که چیزی برای نوشتن روی برگه امتحانات ندارید، لحظه سخت و همراه با سردرگمی را میگذرانید؛ اما باور کنید اگر تکنیکهای برنامه ریزی کوتاه مدت را بشناسید، میتوانید خیلی زود خودتان را از این همه سردرگمی نجات دهید. محمدحسین نیک حسینی، کارشناس مسائل آموزشی که سال هاست میانبرهای یادگیری را با دانش آموزان و دانشجویان در میان میگذارد، در این مطلب به شما میگوید که چطور از وقت کوتاه باقی مانده بیشترین استفاده را ببرید. راهنمای درس خواندن یک هفته قبل از امتحانات! چی کم داری؟ با توجه به نقاط ضعف و قوت خود برنامه ریزی کنید و به جای مرور مباحثی که به آنها تسلط دارید، سراغ بخشهایی بروید که کمتر به آنها مسلط هستید. اگر درسی را هنوز نخوانده اید و تمرین هایش را حل نکرده اید، یک روز مانده به امتحان، سراغ همه کتاب نروید؛ یکی از مهمترین میانبرهایی که برای استفاده از زمان اندکی که دارید، میتوانید از آن کمک بگیرید، میتواند پاسخ دادن به سوالهای مربوط به هر درس و مطالعه بخشهایی که پاسخی برای سوالشان نداشتید باشد. حالا که وقت خواندن تمام نکتههای کتاب را ندارید، باید با کمک آزمونها و تمرینهای درس بفهمید که کجای کار هستید و چه چیزهایی را باید با دقت بیشتری بخوانید. وقتی تمرینها را ..................
برچسبها: درس خواندن, امتحانات, امتحان ترم, مدرسه
ادامه مطلب
آنچه از نظر مي گذرانيد، متن ويراسته و تلفیق شده دو سخنراني مرتضي نظري است که ابتدا در تاريخ يکم اسفند سال گذشته در هم انديشي انجمن اسلامي معلمان اصفهان با عنوان "نگاهی نو به کارکرد مدارس در جهانِ جديد" و به تازگي نيز در ميزگرد موسسه رحمان با عنوان "آينده مدرسه" صورت گرفته است. بي ترديد، نقد و نظر خوانندگان محترم پيرامون ويژگی های مدارس عصر جديد مورد استقبال انديشکده آموزش و پرورش عصر ايران قرار خواهد گرفت: به نام خداوند جان و خرد موضوع بحث، كاركرد مدارس در جهان جديد است که به این منظور در ابتدا باید ببينيم «جهانِ جديد» چه ویژگی هایی دارد. در بعضي از تعاريف، دوره کنونی را پسامدرن یا فرانوگرايي می نامند. اما به اختصار به چند ویژگی این دوره اشاره می کنم: رسانه جزو جدایی ناپذیر جهان جديد است. ما با یک جهان رسانه اي رو به رو هستیم که تمام حيطه هاي زندگي ما را فرا گرفته است. مشخصاً «مصرف كننده» محوريت پیدا کرده تا توليد كننده. مصرف كننده است که مسير را تعيين مي كند. ويژگي دیگر، سيال بودن جهان جدید است. بشر از تحولات شتابندهی جهان جديد جا می ماند. تحولاتی که بسيار سيال و شتابنده است. هنر، سبک زندگي، موسيقي، خرده فرهنگ ها بيش از گذشته در کانون توجه قرار گرفته است. ويژگي ديگر جهاني كه الان ما در حال تنفس در آن هستيم و اصلا به شرق، غرب و شمال و جنوب اختصاص ندارد، دائم در حال تغيير بودن است. حتي زندگی سنتيترين قبايل هم تحت تأثير شبكه هاي اجتماعي و جهان جهاني شده، تغيير كرده و سبک زندگی و افکارشان دستخوش تغییر شده است. وقتي مي خواهيم هويت ايراني را تعريف كنيم نمی توانیم تعریف خود را بر پایه ایرانیت و اسلامیت ..............
برچسبها: مرتضی نظری, مدرسه, مدرسه عصر جدید, کارکرد مدارس جدید
ادامه مطلب
من پانزده سال تمام در مدرسه راهنمایی صالحی زاده یزد تدریس کردم. یازده سالش را معلم نمونه مدرسه شدم! دو بار ناحیه و یک بار استان. بیشتر معلم ها دوستم نداشتند... دو سال آخر مستقیم می گفتند: تو همه گروه ها، درصدها و تشویقی ها را درو می کنی و نمی گذاری چیزی گیر کسی بیاید!! بعضی ها به صالحی زاده نمی آمدند بویژه دبیران درس های مهم! ریاضی و زبان و علوم! فرمایش می کردند چرا اینقدر کار می کنی!! چرا از گچ رنگی استفاده می کنی!... محمد آقای سالاری مسئول آموزش راهنمایی ناحیه 2 می گفت: مدارس نمونه و شاهد یزد به خاطر همین کار زیاد و هنر تدریست تو را نمی خواهند! چون دلشان می خواهد گروه و تشویقی را به هر رفیقی که دوست دارند بدهند و تو موی دماغ آقایان هستی!... تز یک عده ای هم این بود که: درس حرفه درس بیخودی است و آقای سید ابوالفضل حسینی چون بچه خوبی است بر تو اولویت دارد! حسینی دنبال گروه و تشویقی نیست و سرش به کار خودش گرم است! البته می گفتند حاجی آقا رضای انتظاریان بین تو و آقای حسینی، او را پیشنهاد داده چون دوست نداشته معلم فعال تری از خودش به این دو مدرسه راه پیدا کند... در حالی که من سر گروه فعال حرفه و فن ناحیه دو بودم، می رفتند حسین امین الرعایا را از ناحیه یک می آوردند در آموزشگاهشان تدریس کند!! اوج نژاد پرستی!! اوضاعی بود واقعا... وقتی بازنشسته شدم تعدادی از معلم ها خوشحال شدند. دیگر از معلم فعال مدرسه خبری نبود. می توانستند با امتیاز پایین نمونه شوند و باقی ماجرا... در اینجا باید از آقای عباسعلی کریمی زارچی یاد کنم که سال ها مدیر این مدرسه بود و پس از در گذشتش هیچکدام از سایت های ناحیه دو و اداره کل چیزی از خدماتش ننوشتند. همان کاری را کردند که قبل ترش با اساتیدی همچون زنده یادان آیت اللهی و لاری پور و سلطانی مقدم و دیگران کردند. من هم بسیار اتفاقی ماجرا را فهمیدم... به نظرم باید در آموزش و پرورش یزد را اساسی گِل گرفت!... برای یادآوری خاطرات قدیمی مدرسه راهنمایی یا دبیرستان دوره اول صالحی زاده می توانید چند عکس از دهه پنجاه را در لینک های زیر مشاهده کنید:
برچسبها: محسن سالاری, راهنمایی صالحی زاده یزد, معلم, عکس
بعضی دوستان در باره وبلاگ نویسی می گویند. با آمدن روش ها و تکنولوژی های آسان تر، وب ها به دست فراموشی سپرده شده است. ولی من هنوز هم اعتقاد دارم صفحه مانیتور و وبلاگ نویسی خیلی بهتر از صفحات کوچک تلفن های همراه است. راستش تا وقتی سلامتی ام اجازه بدهد گاه گاهی برای خالی نبودن عریضه چند پست از خودم یا دیگران قرار می دهم. متاسفانه جمع با صفای دبیران حرفه و فن با عوض شدن کتاب ها فرو ریخت. کتاب جدید علیرغم سر و صدای ابتدایی، کتابی به مراتب بدتر از کتاب های حرفه حتی قدیمی های آن بود. کم شدن یک ساعت از این درس نیز بر بی اعتباری آن افزود. معلم های غیر تخصصی این درس نه تنها کاهش نیافت بلکه با القا این نکته که درس کار و فناوری نمره ندارد بر تعداد آنها افزوده شد. درس کار و فناوری قرار بود کامپیوتر را به بچه ها آموزش بدهد ولی عملا با 50 ساعت تدریس در سال! دبیر چه معجزه ای می تواند در این جهت انجام بدهد؟ آموزش ورد را هم در این ساعت های محدود نمی توان تدریس کرد، چه برسد به فیلم سازی و برنامه نویسی!! آن هم به شرط این که امکانات و دبیر با تجربه اش در دسترس باشد که همه می دانیم نیست!!... از طرفی بحث امکانات نیز همچنان به قوت خود باقی است و حتی همان امکانات بخور و نمیر سال های پیش نیز وجود ندارد، چه رسد به تهیه رایانه های پیشرفته و اتاق های مخصوص این درس! نهایت قضیه این که دبیران غیر تخصصی به راحتی بخش کامپیوتر را حذف کرده و هر هفته یا نوشت ها و نقاشی های دروس را به صورت تئوری تدریس می کنند یا کاردستی های صد سال پیش درست می کنند! مثل کار دستی و ماکت و مدار ساده روشن و خاموش کردن یک لامپ... تازه همین کاردستی ها نیز به جای مدرسه در منزل و توسط والدین محترم ساخته می شود. پاسخ های هر فصل نیز با مراجعه به سایت هایی مانند کار و فناوری کلاله و... سریع حل می شود و دانش اموز به هیچ خلاقیتی نیاز ندارد و برای مسئول محترم وبلاگ بسیار دعا می شود!! اکثر بچه ها از این درس به نوعی متنفرند چون بسیار خشک و برای بچه های هنرستان نوشته شده است. من که واقعا از این کتاب ها مایوس شدم. صد رحمت به گروه حرفه و فن قبلی و کتاب های آن!... باقی بقایتان. محسن سالاری
برچسبها: محسن سالاری, یزد, کار و فناوری, نقد کتاب
پس از فارغ التحصیل شدن ارشد، اوقات فراغتم کمی بیشتر شده است. کانال آپارت دنیای حرفه و فن روزی چهار هزار بازدید کننده دارد که آمار خوبی است. تعداد فیلم های کانال نیز از 360 فراتر رفته است با 250 عضو... در شهری که در مدرسه پایین شهر آن که نیمی از دانش آموزانش بچه های مهاجر و افاغنه هستند به من کلاس ندادند تکلیف کاملا روشن است! البته من هم بازنشسته پر رویی هستم و به هیچ عنوان از رو نمی روم!! همیشه تحقیر دیگران برایم مشوق خوبی بوده است! به تلاش هایم اضافه کرده است. یکی از همکاران می گفت برو اداره اعتراض کن! جالب بود برایم. من روز روزش بادمجان دور قاب چین هیچ احد الناسی نبودم و تحویلشان نمی گرفتم، الان که جای خود دارد. سالهاست پایم را در آن اداره خراب شده ناحیه 2 نگذاشته ام. اصلا در شان بنده نیست با این ها دهان به دهان بشوم برای دو ساعت حق التدریس و سر کله با بچه های عصر موبایل و اینترنت!!... به هر حال در این دو هفته پنج فتوکلیپ از ترانه ها و تصنیف های قدیمی تهیه کرده ام. دو مورد به ترانه های کوچه بازاری زنده یاد داوود مقامی اختصاص دارد. یکی مربوط به زنده یاد حسین سعادتمند است. همچنین ترانه کردی استاد شهرام ناظری به نام یاوران مسم و ترانه قدیمی نامرد اثر زنده یاد پرویز خسروی... برای دیدن و گوش دادن به این ترانه ها روی لینک های زیر کلیک کنید و وارد کانالم در آپارات شوید:
@ ترانه قدیمی بهشت و جهنم، داوود مقامی
@ ترانه قدیمی مرغ سرگردان (مرغ عاشق)، داوود مقامی
@ ترانه قدیمی مهر حافظ، حسین سعادتمند
@ یاوران مسم، آلبوم حیرانی، شهرام ناظری
@ ترانه قدیمی نامرد، پرویز خسروی
برچسبها: حسین سعادتمند, ترانه قدیمی, محسن سالاری, فتوکلیپ
در حاشیه جلسه شورای دبیران دبیرستان استعدادهای درخشان یزد!!
برچسبها: راهنمایی شهید صدوقی یزد, تیزهوشان یزد, محسن سالاری, عکس
در سال 1397 دو بار در مسابقات قرآن و عترت رتبه آوردم. @ مورد نخست: رتبه اول در بیست و دومین جشنواره عترت و قرآن دانشجویان پیام نور کشور، در بخش سیره معصومین (ع) بود. جشنواره در مهر ماه سال جاری و در شهر کرمانشاه برگزار شد، ولی کسی از بنده برای شرکت در مراسم پایانی دعوت نکرد! هر چند به دلیل بیماری و بعد مسافت، نمی توانستم در آنجا حضور پیدا کنم. به همین دلیل هنوز اصل تقدیر نامه و تندیس جشنواره به دستم نرسیده است. با این رتبه به سی و سومین جشنواره ملی سراسری قرآن دانشجویان کشور راه یافتم. در این جشنواره بیش از سیصد و پنجاه هزار دانشجو شرکت کرده بودند که تنها ششصد و چهل نفر به مرحله نهایی راه پیدا کردند. جشنواره ملی امسال در مشهد مقدس - دانشگاه فردوسی مشهد - برگزار شد. من هم به عنوان دانشجو از 25 الی 29 آبان ماه جهت شرکت در بخش نهایی، به هتل پردیسان مشهد رفتم. 24 نفر شرکت کننده در رشته سیره معصومین حضور داشتند ولی علیرغم مطالعه خوب، دو سوال را اشتباه زدم و مثل جشنواره سال گذشته در تهران، رتبه نیاوردم. ولی نفس حضور در مشهد مقدس و زیارت بارگاه ثامن الححج فرصت خوبی برایم مهیا کرد که خدا را از این بابت شاکرم... خدا را شکر در سه ترم ارشدم، سه رتبه کشوری و ملی در رشته های خاطره نویسی رضوی، تفسیر و ترجمه قرآن و سیره معصومین به دست آوردم. @ مورد دوم: برای سومین سال پیاپی، در مسابقات اوقاف در بخش تفسیر و ترجمه قرآن شهرستان یزد، اول شدم و به مرحله استانی راه یافتم. البته در این مرحله با یک اشتباه عجیب، پاسخ سوالی را که بلد بودم در خانه دیگری وارد کردم و چون با خودکار علامت می زدم به خودم گفتم در انتهای آزمون، پاسخ را اصلاح می کنم که فراموش کردم!! با کسر همین دو و نیم امتیاز، با سه نفر دیگر به طور مشترک سوم شدم ولی چون امتیازها مساوی بود، نفر برتر با تصحیح سوالات تشریحی انتخاب شد و من رتبه دوم استان را با چهارمی عوض کردم!! به همین سادگی... در لینک های زیر تقدیر نامه ها و پوستر این جشنواره را می توانید ملاحظه کنید:

@ پوستر بیست و ودومین دوره جشنواره قران و عترت پیام نور - کرمانشاه
@ پوستر سی و سومین دوره جشنواره ملی قرآن و عترت دانشجویان کشور - مشهد مقدس
@ تقدیر نامه مسابقات سراسری قرآن و عترت پیام نور کشور
@ تقدیر نامه چهل و یکمین دوره مسابقات اوقاف شهر یزد - ترجمه و تفسیر
@ سی و سومین جشنواره قرآن به روایت ایسنا
@ اختتامیه مسابقات به روایت ایکنا
برچسبها: محسن سالاری, جشنواره قرآن و عترت, دانشگاه پیام نور, اوقاف یزد
در فتوکلیپ خاطرات کارگاه حرفه و فن و فعالیت های عملی راهنمایی تیز هوشان - شهید صدوقی یزد - بیش از 215 عکس گوناگون وجود دارد که پس از هفت تا ده سال از گذشت آن ایام احتمالا حس نوستالژیکی برای بچه ها به ارمغان می آورد. بسیاری از عکس ها تا به حال منتشر نشده و برای اولین بار به صورت فتوکلیپ 24 دقیقه ای و با افکت هایی زیبا و موسیقی بی کلام تقدیم کاربران و البته دانش آموزان محترم آن سال ها می شود... بچه هایی که اکثرا دانشجو مقاطع لیسانس، فوق لیسانس و پزشکی هستند و من در پست های دیگری خبرهای مربوط به رشته های قبولیشان را اطلاع رسانی کردم و تبریک گفتم. اینجا را کلیک کنید. در ضمن برای جلوگیری از کاهش کیفیت عکس ها، حجم فیلم اصلی را کم نکردم ولی نسخه اف ال وی را با حجم کمتر در وب دنیای حرفه و فن اضافه کردم... خدا را شکر به محض ملحق شدن به راهنمایی شهید صدوقی اولین کاری که به اتفاق آقای محمد عباسی انجام دادیم تجهیز کارگاه مدرسه بود. آقای ولدان مدیریت وقت آموزشگاه در این راه خیلی به ما کمک کرد. تنها معلمی که از بچه ها عکس و فیلم تهیه کرد من بودم و الان آرشیوی خوبی از آن ها به یادگار مانده است. خوب است دبیران محترم نگاه کنند بنده با دو ساعت حرفه و فن در هفته و تعطیلی های مکرر این درس مظلوم برای تست و مسابقات و... با یک برنامه ریزی منظم بچه ها را به کارگاه می بردم و چقدر هم خوب و موثر و با اشتیاق کار می کردند و نتیجه اش عالی بود. در کانال دنیای حرفه و فن در آپارات تعدادی از این فیلم ها وجود دارد. برای دریافت یا مشاهده کانال یا فتوکلیپ جدید، روی لینک های زیر کلیک کنید:
@ فتوکلیپ دویست عکس، راهنمایی شهید صدوقی یزد
@ نسخه دوم فیلم فوق با حجم کمتر
برچسبها: راهنمایی شهید صدوقی یزد, کار و فناوری, محسن سالاری, تیزهوشان یزد
من از دوره دبستان به عکاسی علاقه داشتم. اولین دوربینم یک دوربین سیاه و سفید با فیلم های صد و بیست بود. عکس های زیادی گرفتم ولی به مرور همه از دست رفت... تازه هیچ وقت نفهمیدم با آن می توانم عکس رنگی هم بگیرم! زمانی که آن را به پسر عمه فروختم با دیدن اولین سری عکس هایش، تازه دو ریالی ام افتاد! بگذریم. از وقتی که دوربین موبایل گسترش یافت و کارها راحت تر شد با آن از بچه های مدرسه صالحی زاده و شهید صدوقی یزد عکس و فیلم تهیه کردم و در وبلاگ دنیای حرفه و فن و کانالم در آپارات قرار دادم. نکته جالب این که هیچ گاه با بچه ها عکس نگرفتم و نقشم تنها پشت دوربین به عنوان عکاس باشی بود. در این هفت سال چند رتبه در مسابقات عکاسی کسب کردم یا عکسم به نمایشگاه راه پیدا کرد. سه چهار سالی است با دوربین نیمه حرفه ای هم عکس می گیرم ولی هنوز در هیچ کلاس عکاسی شرکت نکرده ام اما قصد این کار را دارم - آرزو بر جوانان قدیمی عیب نیست! - اما هدف از بحث عکاسی این بود که دو تا از عکس هایم در اواخر شهریور 97 به عنوان مرجع دانشنامه آزاد ویکی پدیا قرار گرفت و فعلا در دو صفحه آن، عکس هایم از مسجد جامع یزد و امامزاده جعفر یزد قابل مشاهده است. البته امکان دارد این عکس ها با عکس های عکاسان دیگر تعویض شود ولی یک ماهی است این اتفاق افتاده است. برای مشاهده این صفحات و اصل عکس ها روی لینک های زیر کلیک کنید:
@ معرفی مسجد جامع یزد در ویکی پدیا
@ معرفی امامزاده جعفر یزد در ویکی پدیا
برچسبها: ویکی پدیا, محسن سالاری, مسجد جامع یزد, امامزاده جعفر یزد
من دسته گل های زیادی به آب داده ام. یک مورد از آن هم شرکت در مسابقات مختلف فوتبال از 15 سالگی به بعد بود. یک زمانی در سه رده نوجوانان، جوانان و بزرگسالان برای تیم شهدای زنگی بازی می کردم. اوایل دروازه بان خوبی بودم تا این که کم کم جذب داخل زمین شدم و در پست جدید هم بد نبودم. یادم هست در سال 1365 مسابقات فوتبال بین رشته ها در دانشکده فنی شهید صدوقی یزد انجام شد. آن موقع استاد تربیت بدنی ما مرحوم ماشاءالله قطبی زاده بود. وی دروازه بان تیم آموزشگاه ها و منتخب یزد و سپس بعد از انقلاب یکی از مربیان تیم منتخب یزد بود. مسابقات در زمین هندبال برگزار می شد. یکی از بچه های تیم، آقای فرهاد نجار شهری دانشجوی با ادب و درسخوان رشته معلم فنی ریخته گری و ساکن بندر انزلی و از طرفداران پر و پا قرص تیم فوتبال ملوان بندر انزلی بود. دیگری آقای علی نصیریان بچه تاکستان بود. البته ما ذوب فلزاتی ها در این بازی ها با رشته قدرت یک تیم داده بودیم و در نهایت به فینال رسیدیم و به نایب قهرمانی بسنده کردیم. از آن روزها سه تصویر در آرشیوم دارم که یکی عکس دست جمعی با تیم مقابلمان و دو مورد در جریان بازی گرفته شده است...
مسابقات فوتسال دانشجویی، دانشکده شهید صدوقی یزد، زمستان 65
نشسته از راست: فرهاد نجار شهری، علی نصیریان
ایستاده از راست: نفر سوم، محسن سالاری
@ مسابقه فوتبال شهید صدوقی یزد 2 @ مسابقه فوتبال شهید صدوقی یزد 3
@ تیم یزد به مربیگری ماشاءالله قطبی - ایستاده نفر وسط
برچسبها: محسن سالاری, دانشکده فنی شهید صدوقی یزد, فرهاد نجار شهری, ماشاءالله قطبی زاده
پس از گذشت ده سال از شروع وبلاگ نویسی، و به دنبال ایجاد کانال دنیای حرفه و فن در سایت آپارات، تعداد فیلم ها در کانال از سیصد و ده عبور و تعداد بازدید کنندگان کانال نیز از مرز یک میلیون عبور کرد. یک رکورد خوب برای کانالی که تبلیغ خاصی هم ندارد. علیرغم ناملایمات و بیماری فعلا به فعالیت مورد علاقه ام ادامه می دهم تا بعد خدا چه بخواهد. مرور زمان به خیلی ها نشان داد کارهاهایم به خاطر پول و شهرت نبوده و نیست ولی موقعی که نیت خالص باشد از راه های دیگر پول و تقدیرنامه و... هم می رسد! در حال تماشای سایت یکی از همکاران بودم. روزی را به نام کارگاه معرفی کرده اند که در آن روز کار کارگاهی انجام می شود. یادم آمد من و دانش آموزان هر سه هفته یکبار از فضای کارگاه مدرسه استفاده می کردیم. خبری از تئوری نبود و همه به کار عشق داشتند. حتی همان بچه های استعدادهای درخشان که به خاطر دو ساعته بودن درس حرفه و فن هیچ گاه از کارگاه مدرسه استفاده نمی کردند، کارگاه را تجهیز و را با یک برنامه ریزی منسجم واقعا از آن استفاده کردیم. آنها نشان دادند سال ها حقشان در زمینه فعالیت های عملی از بین رفته است وگرنه در این زمینه نیز از هوش و استعداد بالایی برخوردارند. متاسفانه آقایان با تبلیغات بیجا سعی می کردند از اهمیت درس حرفه در این گونه مدارس بکاهند و به خانواده ها تلقین کنند این بچه ها فقط باید دنبال محفوظات باشند و لاغیر... بگذریم. پیش خودم گفتم باز صد رحمت به درس حرفه و فن. الان که وضع درس کار و فناوری به مراتب بدتر شده است. اکثر معلم های این درس بازنشستگان یا دبیران غیر تخصصی هستند و بسیاری خودشان به آموزش کامپیوتر نیاز دارند! هیچ کس هم ککش نمی گزد. دوستی می گفت: من همه بخش های آموزش رایانه را ابتدای سال حذف می کنم و بیشتر کاردستی درست می کنیم. همان باتری قلمی و مدار و... بقول آقای حسین زاده پنجاه سال است دست بچه های ما همین مدار ساده و موازی وجود دارد و هیچ پیشرفتی نکرده ایم! معلم دیگری می گفت: ما اتاق کامپیوتر داریم ولی دم به دقیقه وسایل اصلی و جنبی آن ها خراب می شود و کسی حوصله رفع عیب کامپیوترها را ندارد. تازه سی چهل بچه را چطور می توانم در یک کلاس کوچک اداره کنم و مثلا وُرد تدریس کنم؟ نکته دیگر این که حقوق من با دیگران یکسان است و حق فنی نمی دهند و... نکته جالب تر اما تبدیل اتوبوس به کلاس سیار کار و فناوری آن هم در گرما و سرمای یزد است! نوعی ابتکار دمده شده از نسل های پیش که بخاطر کمبود امکانات پرژکتور را با موتور برق به روستا می بردند و فیلم نمایش می دادند یا کتابخانه سیار و... در حالی در عصر تکنولوژی این کارها خنده دار است. بگذریم که مدیریت و همکاران نیز در کنار اتوبوس عکس یادگاری می گیرند و پز می دهند و جایزه اجلاس روسای آموزش و پرورش کشور هم به خاطر این ابتکار دریافت می کنند! البته این کار در استان های دیگر هم مد شده است مثل گچساران که آنجا مینی بوس کار و فناوری دارند!... خب این کار چه فایده ای دارد؟ 70 دقیقه آن را کنار مدرسه بگذاریم و بچه ها در یک فضای گرم و بسته، صفحه کلید و موس آن را فشار دهند کدام یادگیری اتفاق خواهد افتاد؟ اکسل را یاد می گیرند یا پاورپوینت یا ساخت فیلم را؟ چهره بچه ها این را نشان می دهد... گفتنی است اين اتوبوس هوشمند با هزينه اي بالغ بر پانصد ميليون ريال توسط یکی از خيرین یزدی « مرتضي ملك ثابت » راه اندازي شده و همزمان به 20 كلاس درس در مدارس فاقد امكانات و تجهيزات فناوري اطلاعات سرويس می دهد. از اتوبوس هم بگذریم. باز صد رحمت به همان کتاب حرفه و فن قدیم. هم کار عملی و هم متن های آن ساده بود و مدیری نبود به تو بگوید فلانی خوشحال باش این درس نه نمره دارد نه ما کلاس کامپیوتر و کارگاه داریم. راحتی. بیا حالش را ببر!!... قابل توجه همکارانی که چند سال پیش در این وب نوشتند از دست حرفه و فن راحت شدیم. حداقل معلم کامپیوتر هستیم! شما و وبتان فسیل شده اید و... باقی بقای شما. محسن سالاری
برچسبها: یزد, کار و فناوری, اتوبوس فناوری, نقد
پس از بازنشستگی دو سال بود که گاهی وقت ها به راهنمایی شهید بهشتی یزد سر می زدم. هر دو سال برای دانش آموزان مدرسه مسابقه کتابخوانی برگزار کردم و جایزه و... حتی کتابخانه مدرسه را با چند جعبه کتاب که از کانون به صورت اهدایی گرفتم تجهیز کردم... یک فتوکلیپ هم برایشان درست کردم. اما ببینید چطوری تلافی کردند!!... مدرسه بهشتی در بلوار دهه فجر یزد قرار دارد. اولین مدرسه ای که رفتم. خدا سلامت بدارد آقای مدیر رضا انتظاری به آموزش راهنمایی آمد و گفت: برنامه ام را بسته ام و معلم نمی خواهم. حاجی غلامرضا به او گفت: حق التدریس عیسی صالحی زاده را بگیر و دوازده ساعت به محسن کلاس بده، چاره ای نیست. دوازده ساعت هم می رود شهدای فهرج... بالاخره راضی شد و چند سال در بهشتی تدریس کردم. مدرسه حاشیه شهر بود. چهل نفر به بالا و خیلی شلوغ. هر معلمی گذارش به آنجا می افتاد غیر ممکن بود سال بعدش به این مدرسه بیاید. من البته جوان بودم و با اینکه خیلی برای بچه ها زحمت می کشیدم، ولی فوق العاده خشن و بد اخلاق بودم! القصه 5 سال تدریس کردم و بعد به مدارس صالحی زاده و تیزهوشان رفتم که قصه جداگانه ای دارد. الان نیمی از بچه ها اهل کشور افغانستان هستند. مدیر آقای غفور زاده گفت: اگر دوست داری چند روز به مدرسه ما بیا و تدریس کن. گفتم: شش ساعت می آیم و انشا تدریس می کنم. چون خودم گاهی می نویسم انشاالله چند استعداد نویسندگی هم در مدرسه پایین شهر کشف کنم! قبول کرد. اول مهر شال و کلاه کردم و به مدرسه رفتم. ساعت تفریح یکی از آقایان که برنامه می نوشت گفت: معلم موظف ادبیات به مدرسه آمده و ما رویمان نمی شود به بازنشستگان بگوییم کلاسشان را به این جوان بدهند! فهمیدم به من می گوید! گفتم: این که ناراحتی ندارد. بنده دیگر نمی آیم و کلاس ها را به این آقا بدهید. فقط گفتم اگر زمانی قرار شد کلاس را بازنشسته ای تدریس کند آن را به خودم بدهید. گفتند باشد. نشان به آن نشان که بر خلاف سال های پیش، دیگر کسی به من زنگ نزد. نه برای کلاس و نه برای برگزاری مسابقه! پیش خودم گفتم: عجب آدم هایی هستند این ها. چقدر بی معرفت! فهمیدم یکی دو نفر که همان روز اول مهر مرا در مدرسه دیده اند به مدیر رسانده اند به فلانی کلاس ندهی که بدبختی!... گذشت تا ماه بهمن. داخل پارک نشسته بودم و سخت مشغول مطالعه. ارشد بودم و دوست داشتم سه ترمه آن را تمام کنم. ناگهان بچه های کلاسی که با آنها تنها یک جلسه کار کرده بودم، ریختند دورم که چرا آقا نیامدی و... گفتم: سر نخواستن ما دعواست. راستی درس انشایتان را به چه کسی دادند؟ گفتند: آقای فانی معلم بازنشسته علوم تجربی! خنده ام گرفت. واقعا خجالت هم خوب چیزی است. آیا این نحوه رفتار با یک معلم پیشکسوت درست است؟ هر چند سیستم هم دیگر ما را معلم نمی داند. از آن به بعد تصمیم گرفتم تا زنده ام به هیچ مدرسه ای نروم و باعث و بانی مشکل برای کسی نشوم!... باقی بقای شما.
@ فتوکلیپ دبیرستان دوره اول شهید بهشتی یزد
@ بچه های سوم راهنمایی شهید بهشتی یزد 1374
برچسبها: محسن سالاری, حق التدریس, دبیرستان شهید بهشتی یزد, یزد
برای محرم 97 سه نماهنگ یا فتوکلیپ مذهبی درست کردم. نرم افزار جدید افکت های زیبایی دارد. بنابراین حاصل کار بهتر از مووی میکر ویندوز است به ویژه نسخه قدیمی آن. برای متن ویدئوها از صدای حماسی زنده یاد حسین سعادتمند از نوحه خوان های معروف و قدیمی یزد استفاده کردم و سه نوحه از نوحه های شورانگیز ایشان را به نماهنگ تبدیل کردم. البته در سال های پیش نیز این کار را کرده بودم که برای مشاهده می توانید به کانال من در سایت آپارات بخش نماهنگ مراجعه کنید. برای دانلود یا مشاهده فتوکلیپ های جدید، روی لینک های زیر کلیک کنید:
@ فتوکلیپ خواهرم بنشین، زینبم بنشین
@ فتوکلیپ آمده زینب (کربلا حسین من کو؟)
برچسبها: حسین سعادتمند, فتوکلیپ, یزد, دانلود
زندهیاد صادق صندوقی تصویرگر کتاب های درسی به علت سکته مغزی مورد عمل جراحی قرار گرفت اما متاسفانه عمل موفقیتآمیز نبود و در روز چهارشنبه 31 مرداد 97 در گذشت. بیشک این اتفاق ناگوار ضایعهای تلخ برای جامعه فرهنگی است... صادق صندوقی در مصاحبه ای درباره تاثیر معلمش روی نقاش شدن او خاطره ای تعریف کرد: «... وقتی روز اول مدرسه رفتیم، معلم کسی را به عنوان مبصر انتخاب کرد و گفت تا زمانی که من نیستم، هرکدامتان یک نقاشی بکشید. وقتی از کلاس بیرون رفت برای خودم خرگوشی را کشیدم، بچههای دیگر هم خوششان آمد و هرکسی خواست برایش نقاشی کنم، من هم برای چند نفری کشیدم. مبصرمان که دو سال بزرگتر بود، وقتی این کار را دید، گفت که من تقلب میکنم و کارم اشتباه است! البته اصلا معنی تقلب را هم نمیدانستم. او میگفت معلم به خاطر این کار مرا تنبیه میکند! تنبیه آن زمان هم هم چوب و فلک بود. من هم ترسیده بودم. خلاصه معلممان آمد و نقاشیها را جمع کرد و در هنگام تماشای آنها متوجه شد که یک نفر همه را کشیده، از مبصر پرسید و او هم مرا نشان داد! من با ترس از سرجایم بلند شدم و حتی دلم میخواست زمین دهان باز میکرد و همانجا مرا میخورد! معلم پرسید که خودم تنهایی کشیدم؟ گفتم بله و در ذهنم تصوری از چوب و فلک داشتم که صدای معلم را شنیدم! «بچهها برایش دست بزنید!» باور کنید اگر آن روز معلمم برخورد بدی با من کرده بود، حتما نقاشی را کنار میگذاشتم، اما همین دست زدن بچهها و تایید خودش باعث شد من نقاشی را جدی بگیرم. باید بگویم که تاثیر معلم در زندگی ما آدمها خیلی زیاد است و ...................
برچسبها: صادق صندوقی, تصویرگر, کار و فناوری, عکس
ادامه مطلب
در ارتباط با درس کار و فناوری چند برنامه از برنامه های دانستنی های تلویزیون را گلچین کردم تا همکاران محترم بتوانند به هنگام تدریس از این فیلم ها بهره ببرند. بویژه آن که کارخانه های موجود در فیلم ها تمام اتوماتیک هستند و از ربات ها نیز در پاره ای موارد بخوبی استفاده شده و در زمانی کوتاه نحوه درست کردن و تولید اشیا و مواد مختلف را نمایش می دهد. برای مشاهده فیلم ها می توانید روی لینک های زیر کلیک کنید تا در کانال دنیای حرفه و فن در سایت آپارات، آنها و البته فیلم های دیگر این مجموعه (نزدیک به 60 فیلم) را نیز دنبال نمایید:
@ چوب هاکی
برچسبها: دانستنی ها, کار و فناوری, محسن سالاری, دنیای حرفه و فن
از اردیبهشت 97 ده سال از وبلاگ نویسی من گذشت. در سال 86 با مسابقه وبلاگ نویسی آموزش و پرورش وارد دنیای مجازی شدم و بدون حضور در هیچ کلاسی تا امروز چیزهای زیادی گرفتم. این وب در اردیبهشت 97 افتتاح شد. فکر نمی کنم هیچ کدام از دبیران حوصله داشته باشند همچنین وبی را یک دهه سرپا نگه دارند. آن هم بدون تبلیغات، در آمد مادی و بصورت کاملا رایگان! یادم هست هفت سال پیش زمانی که شاغل بودم بسیاری از معلمان ناحیه 2 و مدارس مختلف بویژه بازنشستگان محترم، از من خوششان نمی آمد! می گفتند زیاد کار می کنی. چرا اینقدر به کارگاه می روی. چرا فیلم نمایش می دهی؟ چرا نمونه می شوی و از این لاطائلات. آن هم جلو خودم! حال پشت سرم چه صفحه هایی می گذاشتند خدا می داند. آقای محمد سالاری می گفت تنها دلیلی که به مدارس خاص ناحیه دعوت نمی شوی، اتفاقا تلاش و کوشش و رتبه های زیادت هست. می گویند چون زیاد کار می کند او را نمی خواهیم! یا للعجب! باید این گونه مدیران مدارس را به ژاپن صادر کرد! فکر می کنم الان به اشتباهشان پی برده اند که من هیچ گاه برای امتیاز و تشویقی و معلم نمونه شدن کار نکردم. معلمی را دوست داشتم و در این راه اشتباهات زیادی کردم! همین تلاش زیاد مرا از پا انداخته است ولی باز هم از رو نمی روم و در برخی جاها فعال هستم. البته پس از برخوردهای ناجور آموزش و پرورش تدریس را رها کردم. تمام خاطرات، طراحی ها، خلاصه نویسی ها، طرح درس ها، تحقیق ها، دست نوشته های خودم و دانش آموزان، سی دی و کتاب های حرفه و فن و کار و فناوری، کارهای عملی و... را رهسپار سطل بازیافت کردم. بخودم قول داده ام تا آخر عمر دور و بر هیچ مدرسه و دانش اموزی نگردم! یادتان باشد که پس از بازنشسته شدن بنده، درهای کارگاه مدارسی که می رفتم تقریبا بسته شد. با عوض شدن کتاب ها و کم شدن ساعت کار و فناوری عملا این درس به زنگ تفریح مدارس تبدیل شده است. بسیاری اتاق کامپیوتر ندارند و اگر دارند معلم متخصص ندارند. چند مدرسه ای که پرسیدم متوجه شدم معلم ها بخش رایانه را کلا حذف می کنند و در کلاس های درس همچنان تئوری و در نهایت کاردستی های ساده حرف اول را می زند! یکی از نزدیکان تعریف می کرد برای ساخت عینک چوبی یک هفته زحمت کشیدم با اره مویی آن را در بیاورم تا پسرم برای نمره گرفتن آن را پیش معلم ببرد!! بقیه کارها نیز همین گونه است. دو سال پیش به گروه اساتید کار و فناوری در تلگرام دعوت شدم ولی دیدم در این کانال تمرکز بیشتر روی جوک و لطیفه و فیلم طنز و در مجموع کپی پیست است. تازه یکی دو نفر از مدرسان! با پخش PDF کتاب های ضاله می خواستند به من ثابت کنند امام زمان نعوذ بالله وجود ندارد! تازه استاد استاد هم به آنها می گفتند! من نمی دانم این آقایان که اسم استاد را یدک می کشند در کلاس هایشان چگونه درباره فناوری و پیشرفت ایران صحبت می کنند؟ فقط در پاسخ من گفتند کار و فناوری را ولش! ما به این کتاب اعتقادی نداریم. آمده ایم اینجا تفریح! و... خب وقتی اساتید! این گونه با درسشان برخورد می کنند، تکلیف بنده بازنشسته روشن است. من هم لفت دادم و بعد تمام لینک های کار و فناوری را حذف کردم. فعلا در اینجا بیشتر برای دل خودم می نویسم... باقی بقای شما. محسن سالاری
برچسبها: محسن سالاری, دنیای حرفه و فن, معلم, یزد
برآمد باد صبح و بوی نوروز / به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال / همایون بادت این روز و همه روز
دیدنی های یزد، عکس ها از محسن سالاری
برچسبها: نوروز, سال نو مبارک, محسن سالاری, عکس



















.jpg)
.jpg)













