از اردیبهشت 97 ده سال از وبلاگ نویسی من گذشت. در سال 86 با مسابقه وبلاگ نویسی آموزش و پرورش وارد دنیای مجازی شدم و بدون حضور در هیچ کلاسی تا امروز چیزهای زیادی گرفتم. این وب در اردیبهشت 97 افتتاح شد. فکر نمی کنم هیچ کدام از دبیران حوصله داشته باشند همچنین وبی را یک دهه سرپا نگه دارند. آن هم بدون تبلیغات، در آمد مادی و بصورت کاملا رایگان! یادم هست هفت سال پیش زمانی که شاغل بودم بسیاری از معلمان ناحیه 2 و مدارس مختلف بویژه بازنشستگان محترم، از من خوششان نمی آمد! می گفتند زیاد کار می کنی. چرا اینقدر به کارگاه می روی. چرا فیلم نمایش می دهی؟ چرا نمونه می شوی و از این لاطائلات. آن هم جلو خودم! حال پشت سرم چه صفحه هایی می گذاشتند خدا می داند. آقای محمد سالاری می گفت تنها دلیلی که به مدارس خاص ناحیه دعوت نمی شوی، اتفاقا تلاش و کوشش و رتبه های زیادت هست. می گویند چون زیاد کار می کند او را نمی خواهیم! یا للعجب! باید این گونه مدیران مدارس را به ژاپن صادر کرد! فکر می کنم الان به اشتباهشان پی برده اند که من هیچ گاه برای امتیاز و تشویقی و معلم نمونه شدن کار نکردم. معلمی را دوست داشتم و در این راه اشتباهات زیادی کردم! همین تلاش زیاد مرا از پا انداخته است ولی باز هم از رو نمی روم و در برخی جاها فعال هستم. البته پس از برخوردهای ناجور آموزش و پرورش تدریس را رها کردم. تمام خاطرات، طراحی ها، خلاصه نویسی ها، طرح درس ها، تحقیق ها، دست نوشته های خودم و دانش آموزان، سی دی و کتاب های حرفه و فن و کار و فناوری، کارهای عملی و... را رهسپار سطل بازیافت کردم. بخودم قول داده ام تا آخر عمر دور و بر هیچ مدرسه و دانش اموزی نگردم! یادتان باشد که پس از بازنشسته شدن بنده، درهای کارگاه مدارسی که می رفتم تقریبا بسته شد. با عوض شدن کتاب ها و کم شدن ساعت کار و فناوری عملا این درس به زنگ تفریح مدارس تبدیل شده است. بسیاری اتاق کامپیوتر ندارند و اگر دارند معلم متخصص ندارند. چند مدرسه ای که پرسیدم متوجه شدم معلم ها بخش رایانه را کلا حذف می کنند و در کلاس های درس همچنان تئوری و در نهایت کاردستی های ساده حرف اول را می زند! یکی از نزدیکان تعریف می کرد برای ساخت عینک چوبی یک هفته زحمت کشیدم با اره مویی آن را در بیاورم تا پسرم برای نمره گرفتن آن را پیش معلم ببرد!! بقیه کارها نیز همین گونه است. دو سال پیش به گروه اساتید کار و فناوری در تلگرام دعوت شدم ولی دیدم در این کانال تمرکز بیشتر روی جوک و لطیفه و فیلم طنز و در مجموع کپی پیست است. تازه یکی دو نفر از مدرسان! با پخش PDF کتاب های ضاله می خواستند به من ثابت کنند امام زمان نعوذ بالله وجود ندارد! تازه استاد استاد هم به آنها می گفتند! من نمی دانم این آقایان که اسم استاد را یدک می کشند در کلاس هایشان چگونه درباره فناوری و پیشرفت ایران صحبت می کنند؟ فقط در پاسخ من گفتند کار و فناوری را ولش! ما به این کتاب اعتقادی نداریم. آمده ایم اینجا تفریح! و... خب وقتی اساتید! این گونه با درسشان برخورد می کنند، تکلیف بنده بازنشسته روشن است. من هم لفت دادم و بعد تمام لینک های کار و فناوری را حذف کردم. فعلا در اینجا بیشتر برای دل خودم می نویسم... باقی بقای شما. محسن سالاری
برچسبها: محسن سالاری, دنیای حرفه و فن, معلم, یزد


