دانشآموزان و تلفن همراه
اشاره:
در بيشتر مدارس، زيپ كيف هر دانشآموزي را كه باز كني، حتماً يك تلفن همراه هم كنار مداد و خودكار و دفتر و كتابش خواهي ديد. به استناد بند 9 مادهي 68 آيين نامهي مدارس، آوردن اشياي گران قيمت به محيط آموزشي ممنوع است و بنابراين، داشتن تلفن همراه هم مجاز نيست.
اما آيا اينها پاسخ مناسبي براي حل اين معضل ميباشد؟ تلفن همراه ميتواند ارتباط مناسبي بين خانه و دانش آموز و حتي معلمان برقرار كند، توانايي ايجاد بحرانهاي اخلاقي و آموزشي را هم دارد. اخلاق در سيستم آموزشي مدرسه، چشم و هم چشمي دانشآموزان و بحرانهاي اخلاقي، از جمله مشكلات به وجود آمدهي اين نسل ديجيتالي است.
هنوز هيچكس به درستي نميداند كه آوردن تلفن همراه به مدرسه تخلف محسوب ميشود يا نه. شايد همين عدم شفافيت است كه باعث شده، هيچ ايدهي منسجم و يكنواختي در مدرسهها و كشورهاي مختلف در خصوص تلفن همراه وجود نداشته باشد.
اما هيچ وقت فكر كردهايد چرا استفاده از اين فناوري پردردسر و بحرانزا در مدرسهها به صورت قطعي ممنوع نميشود؟ شايد فكر ميكيند هر قانوني كه بگذارند و هر سختگيري، اعم از تفتيش بدني، بازديد كيف، و ... به خرج دهند، باز هم دانشآموزان دستگاه تلفن همراه را به مدرسه ميآورند؟
اين مهم نيست كه تلفن همراه، چقدر مشكل و معضل به نظام آموزش و پرورش وارد كرده است. مهم اين است كه راه حل چيست؟ برخي معتقدند، هميشه ابتدا در برابر فناوريهاي جديد مقاومت وجود داشته است و تلاش امروز ما براي ممنوعيت آوردن دستگاه تلفن همراه به مدرسه بيفايده است. چند سال ديگر، همهي دانشآموزان تلفن همراه خواهند داشت و هر قانوني هم براي ممنوعيت به همراه داشتن آن در مدرسهها تصويب كنند بي اثر خواهد بود.
بنابراين، ما به عنوان مدير مدرسه، معلم و يا در نقش والدين دانشآموزان، موظفيم به بحرانهاي ناشي از اين فناوري بينديشيم و راهكارهاي مناسب آن را بيابيم.مشكلات استفاده از تلفن همراه در مدرسهها در سه گروه اصلي قرار دارند:
1-استفادهي غير قانوني از تلفن همراه: به كارگيري آن هنگام امتحانات، تقلب با روشهاي مختلف از جمله ارسال سؤال به بيرون از جلسهي امتحان و دريافت پاسخ و يا ذخيرهي مطالب درسي در حافظهي دستگاه.
2-استفاده ي افراطي يا نا به جا از آن: بيشتر در كلاسهاي درسي رخ ميدهد، براي مثال، زماني كه معلم در حال تدريس است و زنگ تلفن همراه در انواع متعدد و متنوع به صدا درميآيد و خاموش كردن آن با چند دقيقه تأخير و چندين بوق و زنگ، نظم كلاس را به هم ميريزد و باعث اختلال و حواسپرتي در كلاسميشود.
3-استفادهي غير اخلاقي از آن: مثل تبادل پيامها، عكس نامناسب از معلمان و دانشآموزان و انتقال آن به صفحات وب و پايگاههاي غيراخلاقي.
راهكارهاي استفاده ي بهينه از تلفن همراه در مدارس
ـ تصويب قواعد و مقررات، روشي در زمينهي استفاده از تلفن همراه توسط مسئولان آموزش و پرورش و اعلام آن به دانشآموزان و اصرار بر اجراي قوانين مانند ممنوع كردن همراه داشتن تلفن همراه در جلسهي امتحان.
ـ در مورد استفادههاي غيراخلاقي، با توجه به شرايط سني دانشآموزان نظارت دقيق داشته باشند و در صورت مشاهدهي تخلفات، با آرامش و درايت و با روشي ملايم بدون هر گونه ارعاب و تهديد با آن ها برخورد كنند.
ـ هماهنگي با والدين و برگزاري جلسات در اين خصوص.
ـ خريد تلفن همراه در دوره ي دبيرستان و سالهاي بالاتر و استفاده از دستگاههاي سادهتر كه امكانات كمتري دارند.
ـ استفادهي كمتر خود والدين از دستگاه تلفن همراه در حضور فرزندان.
ـ آگاه سازي فرزندان هنگام برخورد با پيامهاي دردسرساز و نحوهي برخورد با اين قسم پيامها.
ـ دقت در هزينهي تلفن همراه فرزندان توسط والدين.
ـ آگاهي دادن از فرصت هاي آموزشي با استفاده از تلفن همراه و امكانات آن (مانند پژوهشها و تهيهي عكس و فيلم در گردشهاي علمي و ...)
«به نظر ميرسد اين فناوري ميتواند، در مدرسه يك همراه خوب براي معلم باشد وقتي كاربردهاي جديتر و حسابشده تري پيدا كند، البته به شرط آنكه به موقع و سنجيده به كار گرفته شود.
همانگونه كه گريسون و اندرسون معتقدند «به رغم آن كه تمايل غالب اين است كه فناوري ها، مجرد از واقعيتهاي اجتماعي در نظر گرفته شوند، حقيقت اين است كه مصنوعات فناورانه و روابط اجتماعي، به صورت تفكيك ناپذيري در هم تنيده شدهاند آن چه تفاوت كيفي ايجاد ميكند، نحوهي شناخت و انتخاب فناوري است.» و اين به خلاقيت و هنر معلم بستگي دارد.
معلمي از تجربهاش در اين زمينه ميگويد: در مدتي كه تلفن همراه من بين بچهها دست به دست ميگشت (در چند مدرسه)، حتي يك مورد مشاهده نكردم كه بچهها غير از آنچه قصد كرده بودند (مثلاً عكاسي، زمان گرفتن، محاسبه يا ...) از آن استفاده كنند.
شايد اين به دليل آن است كه تلفن همراه، ديگر چيز عجيب و رمز آلودي براي بچهها نيست. آن را بارها و بارها ديدهاند و با آن كار كردهاند. اگر هم كاربرد مشخصي براي آن تعريف كنيم، خود را با آن وفق ميدهند، چراكه با آن آشنا هستند.
بيشك استفاده از تلفن همراه در آموزش (يادگيري در حال حركت، استفادهي سادهتر از منابع اينترنتي، ضبط كلاسهاي درس معلمان و گوش كردن مجدد درس، حل مسائل و تمرينات رياضي، استفاده از امكانات آن براي دانشآموزان مبتلا به نقصهاي شنوايي، فيلم برداري در آزمايشگاه و ...) كاربردهاي وسيعي دارد.
بهتر است انديشه كنيم، چگونه ترفندي به كارگيريم كه اين مهمان ما را به حاشيه نراند و روزي نيايد كه ما در كلاس پاي تخته درسمان را بدهيم و دانش آموزان پشت ميزهايشان براي هم پيامك بفرستند و در خفا از ما عكس بگيرند.
مقاله، درصدد ارائهي دورنمايي از اقدامهاي كلاننگر و خردنگر است كه به تقليل تهديدهاي فنآوري تلفن همراه انجاميده، فرصتهاي استفاده از آن فزوني می یابد و زير سه عنوان اقدامهاي «كلاننگر»، «حد وسط» و «جزء نگر» اوليا مورد بررسي قرار گرفته است.
اقدامهاي كلاننگر اوليا، نخست اقدامهايي كه تحقق آنها به ارتقاي هويتي جوانان جامعه ميانجاميد و سپس به اقدامهايي اشاره شد كه به «فرهنگ سازي در زمينهي استفاده از تلفن همراه» خواهد انجاميد. يافتههاي حاصل در ايران، بيانگر آن است كه كاربران دختر و پسر ايراني، در تنگناهاي فرهنگي، اجتماعي كه احساس ميكنند، با توسل به كوته پيامهايي كه حاوي مضامين مزبور هستند، به نوعي دست به تخليهي رواني خود ميزنند.
نتيجه گيري:
فنآوريهاي تلفن همراه، در همگرايي گسترده و وسيعي كه با رايانه، اينترنت، بازيهاي ويدئويي ـ رايانهاي و تلويزيون، يافته است، طي سال هاي آتي، جاي راديو، تلويزيون، دستگاههاي بازيهاي ويدئويي و رايانههاي شخصي را به ميزان قابل توجهي گرفته، آنها را به تدريج از گردونهي رقابت خارج سازد.
اين تحول، تحول عظيمي است كه با پيشرفت فنآوريهاي ارتباطي و تعميق همگرايي آن ها طي چند سال آينده، انعكاس گستردهتري يافته، برحساسيت تلفن همراه و فرصتها و تهديدهاي آن خواهد افزود.
گسترش، تعميق و پرطنينتر ظاهر شدن تلفن همراه، مسئولان و اولياي آينده نگر را برآن ميدارد كه فرصت طلايي سالها پيش رو را از دست نداده، اولاً به رفع تعارضهاي فرهنگي ـ اجتماعي جوامع خويش دست يابند و ثانياً با پذيرش اين واقعيت كه اولياي امور جوامع، در انتخاب بين خوب و بد مخير نبوده، غالباً بايد بين بد و بدتر دست به انتخاب بزنند و با كنار نهادن رويكرد آرمان گرايانه كه در شرايط فعلي جامعه، به هيچ وجه حاضر به تن دادن به واقعيات و پذيرش هزينه كردن نيست، رويكرد مداخلهگرايانه را با موفقيتي هر چند نسبي، مواجه سازند. ثالثاً اولياي امور، بايد دست به فرهنگ سازي لازم بزنند.
آن چه از آن ياد شد، جامعه را در برخورد با آميزهي فرصتها و تهديدهاي فنآوريهاي ارتباطي پيشرفته، از جمله تلفن همراه، ياري كرده، به فرصتهاي بالقوهي آن اجازهي رشد داده خواهد داد؛ در غير اينصورت، با از دست رفتن سالهاي محدود پيشرو، امكان بستر سازي لازم براي برخورداري از فرصتهاي بالقوهي فنآوري اطلاعاتي، از دسترفته، در مجموع تهديدهاي بالقوهي فنآوريهاي مزبور، از جمله تلفن همراه، رخ خواهند نمود و جامعه با سيل ويرانگر تهديدهاي فنآوريهاي اطلاعاتي، بيش از پيش، رو به رو خواهد شد.
منابع:
1- منطقي، مرتضي؛ راهنماي والدين در استفاده ي فرزندان از فناوري هاي ارتباطي جديد؛ تهران؛ عابد؛ 1386.
2- دي گريسون، تري اندرسون؛ يادگيري الكترونيكي در قرن21، ترجمهي محمد عطاران؛ 1383.
3- گلزاري، زينب؛ مدرسه ي فردا؛ مجلهي رشد؛ شمارهي 6 ، 1385.
4-جنگل، هانس رن؛ دانشگاه 2050، سازماني براي پرورش خلاقيت و نوآوري؛ مترجم محمد حسين نژاد؛ سليم؛ 1376.
دنياي حرفه و فن www.herfe-rszy.blogfa.com
منبع: نشريه نگاه، شمسي سادات علوي
برچسبها: تلفن همراه, دانش آموزان, مدرسه, آموزش و پرورش


