،به دنیای حرفه و فن خوش آمدید...... کار و فناوری، تحقیق، اقدام پژوهی، مقالات آموزشی و تربیتی، کاردستی، ضرب المثل، طرح مشبک، معرق و منبت کاری، پاورپوینت، خاطره، طرح درس، کامپیوتر، شعر، آشنایی با مشاغل و رشته های تحصیلی، مدارهای الکتریکی و الکترونیکی، روش تدریس، داستان كوتاه، اطلاعات علمی، طنز، کاریکاتور، عکس، فوت و فن معلمی، مشاهیر ایران و جهان، دانستنی ها، جمله های زیبا، ابتکار و خلاقیت، یزدشناسی، دانلود، فیلم، موسیقی و... در دنیای حرفه و فن، راه بیشتر آموختن کار و فناوری دنیای حرفه و فن سالاری | دوچرخه

ایده های ساده بسیار زیباتر از آنی هستند که به نظر می رسند و می توانند مشکلات ما را به خوبی حل کنند. این ایده های ساده و جالب بیشتر به دل می نشینند."باربورا توبولوا" یکی از طراحان جوانی است که ایده ساده ای برای حل مشکلات لباس های چرک ارائه کرده است. او دوچرخه ای ساده طراحی کرده است می تواند هم سلامت شما را تضمین کند، هم لباس های کثیف را تمیز کند. چرخ عقب این دوچرخه مخزنی دارد که لباس های چرک را درون آن خواهید ریخت و با کمی آب و ماده شوینده آن را کامل کنید. با پیمودن چند کیلومتر همراه دوچرخه لباس های شما تمیز شده و آماده پوشیدن هستند. چرخ عقب این وسیله قابل تعویض است و زمانی که لباس کثیفی ندارید می توانید آن را با چرخ معمولی تعویض کنید... منبع: باشگاه خبرنگاران جوان


برچسب‌ها: دوچرخه, لباسشویی, خلاقیت, عکس
@ لینک محسن سالاری دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴ |

همانطور که روز به روز علم انسان پیشرفت می کند همه به دنبال داشتن آینده ای سالم و زیبا نیز هستند به همین علت استفاده از سوخت های پاک برای آینده بیش از پیش در نظر طراحان دیده می شود. "جویانگ نا" طراحی چینی است که خورشید را به عنوان یک منبع انرژی بی پایان برای دوچرخه جدید خود انتخاب کرده است. وی در این دوچرخه از یک پنل خورشیدی استفاده کرده است که حالت جالبی دارد. این دوچرخه اجازه می دهد تا کمی کالری بسوزانید و سپس وقتی خسته شدید به سراغ پنل خورشیدی رفته و از آن به عنوان منبع انرژی استفاده کنید تا دوچرخه شما را حرکت دهد. این پنل خورشیدی درون یکی از چرخ ها نصب شده است و برای شارژ زاویه 45 درجه می گیرد. از دیگر نکات مثبت این دوچرخه تاشو بودن آن است، شما دیگر نیاز نیست نگران جای پارک باشید چرا که به راحتی دوچرخه جمع شده و فضای بسیار کمی را اشغال می کند. این طرح توانست در چندین نمایشگاه حمل و نقل جایزه طرح برتر را به خاطر تکنولوژی جالب و ساده ای که داشت بدست آورد و به نظر می رسد زمان زیادی را نیاز نیست تا منتظر آن بمانیم.


برچسب‌ها: دوچرخه, عکس, خلاقیت, فناوری نوین
@ لینک محسن سالاری دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴ |

ایده های ساده بسیار زیباتر از آنی هستند که به نظر می رسند و می توانند مشکلات ما را به خوبی حل کنند. این ایده های ساده و جالب بیشتر به دل می نشینند."باربورا توبولوا" یکی از طراحان جوانی است که ایده ساده ای برای حل مشکلات لباس های چرک ارائه کرده است. او دوچرخه ای ساده طراحی کرده است می تواند هم سلامت شما را تضمین کند، هم لباس های کثیف را تمیز کند. چرخ عقب این دوچرخه مخزنی دارد که لباس های چرک را درون آن خواهید ریخت و با کمی آب و ماده شوینده آن را کامل کنید. با پیمودن چند کیلومتر همراه دوچرخه لباس های شما تمیز شده و آماده پوشیدن هستند. چرخ عقب این وسیله قابل تعویض است و زمانی که لباس کثیفی ندارید می توانید آن را با چرخ معمولی تعویض کنید... منبع: باشگاه خبرنگاران جوان


برچسب‌ها: عکس, دوچرخه, لباسشویی, ترین ها
@ لینک محسن سالاری یکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۳ |

گاهی اوقات هنر می تواند کاری انجام دهد که شاید پیش از این کسی به آن فکر نکرده است. برای مثال همه ما از دوچرخه تنها برای گذراندن اوقات فراغت استفاده می کنیم اما "توماس ینگ" راهی جدید برای استفاده از آن یافته است. "ینگ" هنرمند جوان اهل سنگاپور است که قدرت نقاشی و علاقه خود به دوچرخه را درآمیخته و به هنر جدیدی رسیده است....


برچسب‌ها: نقاشی, کار و فناوری, دوچرخه, خلاقیت
ادامه مطلب
@ لینک محسن سالاری پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۳ |
دو شيفت كار كرده بود. ديگر نا نداشت، توان نداشت. از محل كارش كه بيرون آمد پياده و سواره نيمي از شهر را زير پا گذاشت تا به خانه برسد. در راه، به خيلي چيزها فکر مي‌کرد، خيلي چيزها که سخت آزارش مي‌داد: اجاره نشيني...باز هم اسباب كشي...وام‌ها...زندگي در بدترين محلّه‌ي پايين شهر... . بيشتر وقت‌ها حس مي‌كرد سرش مي‌سوزد. امّا يک دلخوشي هم داشت؛ اوّلين فرزندش؛ فرهاد! غروب به خانه رسيد. همسرش به بهانه‌ي باز کردنِ در به استقبالش آمد. وقتي درِ خانه را برايش باز کرد، سلام كرد. مرد در همان چارچوبِ در ايستاد و بي‌توجّه به سلام زن، گفت: «فرهاد كجاست؟» زن كه خستگي را در صورت شوهرش ديد، براي اين که نگران نشود، به آرامي گفت: «همين جاهاست، با احسان پسر سيمين خانم رفته زمين پشت خونه بازي كنه...» مرد با شنيدن اين حرف، وارد خانه نشد و يکراست با گام‌هاي بلند به طرف زمين پشت خانه رفت. هيچ كس نبود! تند برگشت. با سرعت به داخل خانه رفت، صدايش را بلند كرد و گفت: «خانم! صد دفعه بهت گفتم؛ فرهاد هنوز پنج سالشه، احسان شش، هفت سال، من دوست ندارم فرهاد با بزرگتر از خودش بازي کنه...» زن حرفش را قطع كرد و گفت: «مي رم خونه‌ي سيمين خانم دنبالش...» او هم دنبال زن رفت. آن طرف كوچه ـ چند خانه جلو‌تر از خانه‌ي خودشان ـ سيمين خانم، کبري خانم و چند زن ديگر ايستاده بودند. زن مشغول صحبت و پرس و جو شد. مرد كمي صبر كرد. وقتي ديد همسرش مشغول صحبت با زن‌هاي همسايه است، بي‌توجّه به آن‌ها خودش كوچه‌ها را يكي پس از ديگري نگاه کرد. اثري از فرهاد نبود! بعد از ساعتي، عرق ريزان به طرف خانه برگشت. حالا سوزش سرش خيلي بيشتر شده بود، طاقتش خيلي کمتر. رنگ صورتش زرد شده بود و بدنش خيس عرق، امّا از همه بيشتر سوزش سرش آزارش مي‌داد. بالاخره نفس زنان به خانه رسيد. فرهاد آمده بود، امّا گريه مي‌كرد! مرد ابتداي راهروي خانه ايستاد و با صداي بلند از فرهاد پرسيد: «كجابودي...؟! حالا چرا گريه مي‌كني...؟!» زن با انگشت اشك‌هاي اطراف چشم فر‌هاد را ورچيد و خواست به جاي فرهاد جواب دهد، امّا مرد چشم درشت کرد، نگاهِ سنگينش را روي صورت زن انداخت، صدايش را کلفت کرد و گفت:...............

برچسب‌ها: داستان کوتاه, دوچرخه, حسین معلم, یزد
ادامه مطلب
@ لینک محسن سالاری چهارشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۲ |

شیطان: روزی روزگاری شیطان به فکر سفر افتاد. با خود عهد کرد تازمانی که انسانی نیابد که بتواند او را به حیرت وا دارد، از این سفر بر نگردد. نیم دو جین روح را در خورجین ریخت. نان جویی بر داشت و به راه افتاد. رفت و رفت و رفت. هزاران فرسنگ راه رفت تا اینکه تردید در دلش جوانه بست که شاید تصمیم غلطی گرفته باشد. در هیچ کدام از جاده های دنیا به هیچ بنده ای که توجه او را جلب کند ویا حتی کنجکاوی او را بر انگیزد، بر نخورد. دیگر داشت خسته می شد. تصمیم گرفت به مکان مقدسی سر بزند؛ ولی حتی آنجا هم، که همیشه مبارزه ای ریشه دار از زمانهای دور، علیه او جریان داشت، هیچ چیز نتوانست حیرت زده اش کند. دلسرد و نا امید و افسرده در سایه درختی ایستاده بود که رهگذری گرما زده با کیفی بر دوش کنا او ایستاد. کمی که استراحت کرد خواست به رفتنش ادامه دهد. مرد قبل از اینکه به راه خود ادامه دهد، به او گفت:"تو شیطان هستی!" ابلیس حیرت زده پرسید:"از کجا فهمیدی؟!" " از روی تجربه ام گفتم. ببین من فروشنده دوره گردم. خیلی سفر می کنم و مردم را خوب می شناسم . در نتیجه در همین ده دقیقه ای که اینجا هستیم، تو را شنا ختم. چون: مثل کنه به من نچسبیدی، پس مزاحم یا گدا نیستی ! از آب و هوا شکایت نکردی، پس احمق نیستی ! به من حمله نکردی، پس راهزن نیستی ! به من حتی سلام نکردی، پس شخص محترمی نیستی ! از من نپرسیدی داخل کیفم چه دارم، پس فضول هم نیستی ! حالا که نه مزاحمی، نه احمق، نه راهزن، نه محترم، نه فضول پس آدمیزاد نیستی ! هیچ کس نیستی ! پس خود شیطانی !" شیطان با شنیدن این حرفها کلاه ازسر برداشت و کله اش را خاراند. مرد با دست به پاها یش زد و گفت:"خوبه! تازه، شاخ هم که داری!"... دوچرخه: مردی با دوچرخه به خط مرزی می رسد، او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد، مامور مرزی می پرسد: "در کیسه ها چه داری؟" او می گوید: "شن" مامور او را از دوچرخه پیاده می کند و چون به او مشکوک بود، یک شبانه روز او را بازداشت می کند، ولی پس از بازرسی فراوان، واقعاً جز شن چیز دیگری نمی یابد. بنابراین به او اجازه عبور می دهد. هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می شود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا... این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار می شود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمی شود. یک روز آن مامور در شهر او را می بیند و پس از سلام و احوال پرسی، به او می گوید: من هنوز هم به تو مشکوکم و می دانم که در کار قاچاق بودی، راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد می کردی؟ قاچاقچی می گوید: دوچرخه!... گربه: مردی از این که زنش به گربه خانه بیشتر از او توجه می کرد ناراحت بود، یک روز گربه را برد و چند تا خیابان آن طرف تر ول کرد. ولی تا به خانه رسید، دید گربه زود تر از اون برگشته خونه، این کار چندین دفعه تکرار شد و مرد حسابی کلافه شده بود. بالاخره یک روز گربه را با ماشین گرداند، از چندین پل و رودخانه پارک و غیره گذشت و بالاخره گربه را در منطقه ای پرت و دور افتاده ول کرد. آن شب مرد به خانه بر نگشت... آخر شب زنگ زد و به زنش گفت: اون گربه خونه هست؟ زنش گفت: آره. مرد گفت: گوشی رو بده بهش، من گم شدم!


برچسب‌ها: طنز, داستان کوتاه, ادبیات, شیطان
@ لینک محسن سالاری یکشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۰ |

یکی از غذاخوری‌های بین‌راه بر سر در ورودی با خط درشت نوشته بود: شما در این مکان غذا میل بفرمایید، ما پول آن را از نوه شما دریافت خواهیم کرد. راننده‌ای با خواندن این تابلو اتومبیلش را فوراً پارک کرد و وارد شد و ناهار مفصلی سفارش داد و نوش‌جان کرد بعد از خوردن غذا سرش را پایین انداخت که بیرون برود، ولی دید که خدمتگزار با صورتحسابی بلند بالا جلویشسبز شده است. با تعجب گفت: مگر شما ننوشته‌اید که پول غذا را از نوه من خواهید گرفت؟! خدمتگزار با لبخند جواب داد: چرا قربان، ما پول غذای امروز شما را از نوه‌تان خواهیم گرفت،ولی این صورتحساب مال مرحوم پدربزرگ شماست... مردی با دوچرخه به خط مرزی می رسد. او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد. مامور مرزی می پرسد : « در کیسه ها چه داری». او می گوید « شن» . مامور او را از دوچرخه پیاده می کند و چون به او مشکوک بود ، یک شبانه روز او را بازداشت می کند ، ولی پس از بازرسی فراوان ، واقعاً جز شن چیز دیگری نمی یابد. بنابراین به او اجازه عبور می دهد. هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می شود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا... این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار می شود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمی شود. یک روز آن مامور در شهر او را می بیند و پس از سلام و احوال پرسی ، به او می گوید : من هنوز هم به تو مشکوکم و می دانم که در کار قاچاق بودی ، راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد می کردی؟ قاچاقچی می گوید : دوچرخه!... 


برچسب‌ها: داستان کوتاه, دوچرخه, غذا, پدربزرگ
@ لینک محسن سالاری چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۰ |

دوچرخه

دوچرخه، اختراعي بي‌نام و نشان: اختراع دوچرخه موضوعي است كه از سال‌هاي پيش مورخان درباره تاريخ اختراع و همچنين مخترع آن با هم اختلاف‌نظر داشته‌اند، اما نتايج به دست آمده از بررسي‌هاي انجام شده در اين زمينه حاكي از آن است كه هيچ شخصي به عنوان يك فرد مستقل مخترع دوچرخه شناخته نشده است بلكه آنچه امروز به عنوان دوچرخه از آن استفاده مي‌كنيم، حاصل تلاش بسياي از افرادي است كه در اين زمينه به تحقيق پرداخته‌اند. اگرچه در يك تابلوي نقاشي بسيار قديمي از آثار لئوناردو داوينچي كه در سال 1492 به تصوير كشيده شده بود، طرح اوليه‌اي از يك دوچرخه به چشم مي‌خورد، اما پس از مدتي معلوم شد اين نقاشي يك اثر جعلي منسوب به داوينچي بوده كه در دهه 1960 ميلادي تغييراتي در آن ايجاد شده است. اما نخستين دوچرخه‌اي كه شواهدي قابل قبول درباره ويژگي‌هاي ظاهري و تاريخ ساخت آن وجود دارد، دوچرخه‌اي است كه سال 1817 ميلادي توسط يك مخترع آلماني به نام بارون كارل طراحي و ساخته شده بود. اين دوچرخه از جنس چوب ساخته شده بود و فرد دوچرخه‌سوار با كشيدن پاهايش روي سطح زمين آن را به سمت جلو به حركت درمي‌آورد. اگرچه بارون كارل اين اختراع را به نام خودش ثبت كرده بود، اما پس از گذشت مدت زمان كوتاهي نمونه‌هاي مشابه اين دوچرخه در كشورهاي انگليس، استراليا، ايتاليا و ايالات متحده آمريكا توليد شد. در سال 1818 ميلادي دنيس جانسون مدل پيشرفته‌تري از دوچرخه‌اي كه طراحي شده بود را به نام خودش به ثبت رساند و پس از گذشت يك سال 300 دوچرخه به بازار عرضه كرد كه با استقبال چشمگيري از سوي مردم مواجه شد. از آنجا كه راندن اين دوچرخه‌ها فقط در مسيرهاي مسطح امكان داشت و از نظر ايمني با نگراني‌هايي همراه بود، پس از گذشت 6 ماه توليد اين دوچرخه‌ها متوقف شد. اگرچه بايد پذيرفت كه اين تلاش‌هاي زودگذر در زمينه طراحي و توليد دوچرخه نمي‌تواند نقش بسيار مهمي در توليد و گسترش كاربرد دوچرخه‌هاي امروزي داشته باشد، اما حقيقت اين است كه اين دو مخترع از نخستين افرادي بودند كه توانستند وسيله جديدي را طراحي كنند كه حتي هنگام حركت نيز مي‌توانست در حالت تعادل باقي بماند. واژه دوچرخه اولين بار در سال 1869 به عنوان نام اصلي وسايل نقليه‌اي كه براي به حركت درآوردن آنها تنها از دوچرخ استفاده مي‌شد، انتخاب شد. نخستين دوچرخه‌هايي كه نيروي لازم براي به حركت درآوردن آن از طريق پدال‌هايي كه روي چرخ جلويي آن نصب شده بود، تامين مي‌شد در اوايل دهه 1860 ميلادي طراحي و ساخته شد. اما اين كه چه‌كسي براي نخستين بار ايده استفاده از پدال براي به حركت درآوردن دوچرخه را مطرح كرد، موضوعي است كه هيچ گاه شواهدي درباره آن يافت نشد. ادامه تلاش‌ها در اين زمينه سرانجام پس از گذشت 40 سال به اختراع اتومبيل انجاميد. منبع: جام جم، مريم وكيلي...دنیای حرفه و فن بزرگترین وب سایت حرفه و فن ایران

برچسب‌ها: دوچرخه, فناوری, تاریخچه, کار و فناوری
@ لینک محسن سالاری شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۹ |

اجزاي دوچرخهالف) اجزای اصلی: اجزای اصلی یک دوچرخه عبارتند از : ۱) تنه : تنه دوچرخه اصلی ترین قسمت دوچرخه و مهمترین ملاک در تعیین کیفیت و کارایی آن است . تنه ها از جهات مختلف قابل تقسیم بندی هستند ، از جمله وزن ،مقاومت و عکس العمل در مقابل انواع نیروها ،اندازه ،کاربرد خاصی که برای آن طراحی شده اند ،جنس آلیاژ به کار رفته در آنها ،رنگ و هزینه ساخت . تنه دوچرخه معمولا از قسمتهای اصلی زیر تشکیل می شود : لوله زین ،میله تنه ، پیشانی ،توپی تنه، میله تحتانی و قسمتی که معمولا به شکل دو مثلث در عقب تنه قرار دارد و محور چرخ عقب به ان متصل می شود . ممکن است روی تنه سوراخها و زوائدی تعبیه شود، از جمله سوراخهای عبور روکش های ترمز و دنده عوض کن یا سیم آنها ،محل نصب قمقمه ،محل نگهداری تلمبه ،محل نصب ترمز عقب ،نگهدارنده های ترک بند ،شبرنگها ،فنرهای تنه و محل نصب شانژمان (گوشواره ) . ۲) دو شاخه جلو : دو شاخه جلو شامل دو قسمت اصلی است :قسمت اول که به شکل دوشاخه است و از دو طرف محور چرخ جلو را می گیرد ؛ قسمت دوم که به وسط این دوشاخه متصل می شود و داخل پیشانی تنه قرار می گیرد . به علت فشار زیادی که بر دو شاخه جلو وارد می شود و نقش مهمی که در تعادل دوچرخه ایفاءمی کند ، در ساخت آن دقت زیادی می شود . سوراخها و زوائدی نیز ممکن است روی دو شاخه جلو باشد که برای نصب ترمز جلو ،باربند ،کیلومتر شمار ،شبرنگ ،دینام و چراغ از آنها استفاده می شود . ۳) کزپی فرمان : کرپی فرمان یا از جوش دادن دو میله یا به شکل یک پارچه ساخته می شود . کرپی فرمان دو پیچ دارد که یکی کرپی را به دو شاخه جلو وصل می کند و دیگری نگهدارنده میله فرمان است . ۴) فرمان : مانند دیگر ماشین های مکانیکی ،برای کنترل حرکت دوچرخه بکار می رود . فرمان در دوچرخه های کورسی دارای دو انحنای نیم دایره در دوطرف است و این امکان را به دوچرخه سوار می دهد که در حالت فشار روی دوچرخه خم می شود . فرمان در دوچرخه های کوهستان به شکل صاف یا با انحنای کم است که به دوچرخه سوار کمک می کند در حالت راحت تری روی زین بنشیند..............


برچسب‌ها: حرفه و فن, سیستم, فناوری, دوچرخه
ادامه مطلب
@ لینک محسن سالاری چهارشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۸۸ |

ابزار هدایت به بالای صفحه