،به دنیای حرفه و فن خوش آمدید...... کار و فناوری، تحقیق، اقدام پژوهی، مقالات آموزشی و تربیتی، کاردستی، ضرب المثل، طرح مشبک، معرق و منبت کاری، پاورپوینت، خاطره، طرح درس، کامپیوتر، شعر، آشنایی با مشاغل و رشته های تحصیلی، مدارهای الکتریکی و الکترونیکی، روش تدریس، داستان كوتاه، اطلاعات علمی، طنز، کاریکاتور، عکس، فوت و فن معلمی، مشاهیر ایران و جهان، دانستنی ها، جمله های زیبا، ابتکار و خلاقیت، یزدشناسی، دانلود، فیلم، موسیقی و... در دنیای حرفه و فن، راه بیشتر آموختن کار و فناوری دنیای حرفه و فن سالاری | سعدی

از در بــــــخشندگیّ و بنده نوازی

مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا

قسمت خود می‌خورند منعم و درویش

روزی خــود می‌برند پشه و عنقا

«سعدی»


برچسب‌ها: عکس, عکس زیبا, سعدی, شعر زیبا
@ لینک محسن سالاری جمعه ۱۹ آذر ۱۳۹۵ |

انسانم آرزوست

تن آدمی شریف است به جان آدمیت

نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی

چه میان نقش دیوار و میان آدمیت

خور و خواب و خشم و شهوت شغبست و جهل و ظلمت

حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت

به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد

که همین سخن بگوید به زبان آدمیت

مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی

که فرشته ره ندارد به مقام آدمیت

اگر این درنده‌خویی ز طبیعتت بمیرد

همه عمر زنده باشی به روان آدمیت

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند

بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت

طیران مرغ دیدی تو ز پای‌بند شهوت

به در آی تا ببینی طیران آدمیت

نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم

هم از آدمی شنیدیم بیان آدمیت

شعر از سعدی شیراز


برچسب‌ها: انسان, جامعه, شعر زیبا, سعدی
@ لینک محسن سالاری سه شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵ |


برچسب‌ها: عکس زیبا, محسن سالاری, عیبجویی, سعدی
@ لینک محسن سالاری شنبه ۱ مهر ۱۳۹۱ |
وقتی دل سودایی می​رفت به بستان​ها گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل ای مهر تو در دل​ها وی مهر تو بر لب​ها تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم تا خار غم عشقت آویخته در دامن آن را که چنین دردی از پای دراندازد گر در طلب رنجی ما را برسد شاید هر تیر که در کیشست گر بر دل ریش آید هر کو نظری دارد با یار کمان ابرو گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش                  
بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان​ها با یاد تو افتادم از یاد برفت آن​ها وی شور تو در سرها وی سر تو در جان​ها بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان​ها کوته نظری باشد رفتن به گلستان​ها باید که فروشوید دست از همه درمان​ها چون عشق حرم باشد سهلست بیابان​ها ما نیز یکی باشیم از جمله قربان​ها باید که سپر باشد پیش همه پیکان​ها می​گویم و بعد از من گویند به دوران​ها


برچسب‌ها: غزل, شعر زیبا, دعا, سعدی
@ لینک محسن سالاری پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۰ |

سعدیزندگی نامه سعدی تخلص و شهرت «مشرف الدین» ، مشهور به «شیخ سعدی» یا «شیخ شیراز» است. درباره نام و نام پدر شاعر و هم چنین تاریخ تولد سعدی اختلاف بسیار است. سال تولد او را از 571 تا 606 هجری قمری احتمال داده اند و تاریخ درگذشتش را هم سالهای 690 تا 695 نوشته اند. سعدی در شیراز پای به هستی نهاد و هنوز کودکی بیش نبود که پدرش در گذشت. آنچه مسلم است اغلب افراد خانواده وی اهل علم و دین و دانش بودند. سعدی خود در این مورد می گوید: همه قبیله ی من، عالمان دین بودند/ مرا معلم عشق تو، شاعری آموخت سعدی پس از تحصیل مقدمات علوم از شیراز به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه به تکمیل دانش خود پرداخت. او در نظامیه بغداد که مهمترین مرکز علم و دانش آن زمان به حاسب می آید در درس استادان معروفی چون سهروردی شرکت کرد. سعدی پس از این دوره به حجاز، شام و سوریه رفت و در آخر راهی سفر حج شد. او در شهرهای شام (سوریه امروزی) به سخنرانی هم می پرداخت ولی در همین حال، بر اثر این سفرها به تجربه و دانش خود نیز می افزود. سعدی در روزگار سلطنت "اتابک ابوبکر بن سعد" به شیراز بازگشت و در همین ایام دو اثر جاودان بوستان و گلستان را آفرید و به نام «اتابک» و پسرش سعد بن ابوبکر کرد. برخی معتقدند که او لقب سعدی را نیز از همین نام "سعد بن ابوبکر" گرفته است. پس از از بین رفتن حکومت سلغریان، سعدی بار دیگر از شیراز خارج شد و به بغداد و حجاز رفت. در بازگشت به شیراز، با آن که مورد احترام و تکریم بزرگان فارس بود، بنابر مشهور به خلوت پناه برد و مشغول ریاضت شد. سعدی، شاعر جهاندیده، جهانگرد و سالک سرزمینهای دور و غریب بود؛ او خود را با تاجران ادویه و کالا و زئران اماکن مقدس همراه می کرد. از پادشاهان حکایتها شنیده و روزگار را با آنان به مدارا می گذراند. سفاکی و سخاوتشان را نیک می شناخت و گاه عطایشان را به لقایشان می بخشید. با عاشقان و پهلوانات و مدعیان و شیوخ و صوفیان و رندان به جبر و اختیار همنشین می شد و خامی روزگار جوانی را به تجربه سفرهای مکرر به پختگی دوران پیری پیوند می زد. سفرهای سعدی تنها جستجوی تنوع، طلب دانش و آگاهی از رسوم و فرهنگهای مختلف نبود؛ بلکه...........


برچسب‌ها: مشاهیر ایران, سعدی, زندگی نامه, استاد سخن
ادامه مطلب
@ لینک محسن سالاری سه شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۸۹ |

سعدیحکیمی پسران را پندهمی داد که: جانان پدر! هنر آموزید! که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر محل خطراست: یا دزد به یک بار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد. اما هنر، چشمه زاینده است و دولت پاینده. و گر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد، که هنر در نفس خود، دولت است؛ هر جا که رود، قدر بیند و در صدر نشیند؛ و بی هنر لقمه چیند و سختی بیند... - خلاف راه صواب است وعکس رای اولوالالباب، دارو به گمان خوردن، و راه نادیده بی کاروان رفتن. امام مرشد محمد غزالی را پرسیدند: چه گونه رسیدی بدین منزلت در علوم؟ گفت: بدان هر چه که ندانستم، ازپرسیدن آن ننگ نداشتم... - بی هنران، هنرمند را نتوانند که بینند، همچنان که سگان بازاری، سگ صید را مشغله برآرند، وپیش آمدن نیارند. یعنی سفله چون به هنربا کسی برنیاید، به خبثش در پوستین افتد................  

 


برچسب‌ها: سعدی, داستان, گلستان سعدی
ادامه مطلب
@ لینک محسن سالاری چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۷ |

ابزار هدایت به بالای صفحه