،به دنیای حرفه و فن خوش آمدید...... کار و فناوری، تحقیق، اقدام پژوهی، مقالات آموزشی و تربیتی، کاردستی، ضرب المثل، طرح مشبک، معرق و منبت کاری، پاورپوینت، خاطره، طرح درس، کامپیوتر، شعر، آشنایی با مشاغل و رشته های تحصیلی، مدارهای الکتریکی و الکترونیکی، روش تدریس، داستان كوتاه، اطلاعات علمی، طنز، کاریکاتور، عکس، فوت و فن معلمی، مشاهیر ایران و جهان، دانستنی ها، جمله های زیبا، ابتکار و خلاقیت، یزدشناسی، دانلود، فیلم، موسیقی و... در دنیای حرفه و فن، راه بیشتر آموختن کار و فناوری دنیای حرفه و فن سالاری | مسجد

در این پست 13 اذان قدیمی و زیبا از اساتید این حوزه مانند آقایان رحیم موذن زاده، سلیم موذن زاده، راغب مصطفی غلوش، حسین صبحدل، مرحوم آقاتی، رضاییان، حزین، حرم امام رضا (ع) و... تقدیم کاربران گرامی می شود. برای دریافت روی لینک زیر کلیک کنید:

اذان


برچسب‌ها: اذان, دانلود, عبادت, مسجد
@ لینک محسن سالاری دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۳ |

باید به روستای فهرج (Fahradj) یزد سفر کنید تا بتوانید قدیمی ترین مسجد این شهر را ببینید. مسجدی 1400 ساله که در دوران پیش از اسلام، به عنوان عبادتگاه و آتشکده زرتشتیان استفاده می شد و بعدها با ورود اسلام به ایران، کارکردی اسلامی پیدا کرد. شاید اگر شما هم با پیش زمینه ای که از مساجد اسلامی در ذهن دارید، راهی مسجد فهرج شوید، در نگاه اول جا بخورید. این مسجد پیش از آن که به یک مسجد اسلامی شباهت داشته باشد، شکل و شمایل کاروانسرایی را دارد که در پلانی مربع شکل ساخته شده است. در این مسجد که عمر بنای آن به دوران ساسانی می رسد، نه گنبدی به چشم می خورد، نه کاشیکاری‌، نه کتیبه‌ و نه حتی محراب! تک مناره خشت و گلی مسجد هم عضو کم سن و سال تری است که بعدها به بنای اصلی آن ملحق شده است. این مسجد، تنها مسجد به جا مانده از قرن اول هجری در ایران است و سبک معماری ساسانی در آن به چشم می خورد. شاهد این ادعا، خشت هایی به اندازه 5×32×32 هستند که استفاده از آنها در عصر ساسانی مرسوم بوده است. علاوه بر این، تزیینات گچبری شکنجی و قوس های ناری و تاق های ناوی و آهنگ به کار رفته در مسجد هم یادآور بناهای دوران ساسانی است. اما شاید جالب تر از این ها، طرح درهایی با نقوش ساسانی باشد که بر دیوارهای مسجد برجای مانده است.  برای دیدن مسجد جامع فهرج، باید به 60 کیلومتری شرق استان یزد و روستای فهرج سفر کنید. این روستا در مسیر یزد-کرمان و در دل کویر قرار دارد و ظاهرا یکی از مراکز اسکان اولیه ایرانیان بوده که در گذشته به نام پهره معروف بوده است. اگر گذارتان به فهرج افتاد، علاوه بر بازدید از مسجد قدیمی آن، می توانید سری هم به کوه چلته بزنید که در شمال شرقی این روستا قرار دارد و البته قلعه‌ای باستانی و آب‌انباری قدیمی که از آثار باستانی دیگر این روستا هستند... برای مطالعه مقاله دوم و کامل تر از مسجد جامع فهرج یزد و دیدن تصاویر زیبای این مسجد به ادامه مطلب بروید.............. 


برچسب‌ها: کار و فناوری, مسجد, یزد, فهرج
ادامه مطلب
@ لینک محسن سالاری پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۸۹ |

نمازمردي صبح زود از خواب بيدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشيد و راهي خانه خدا شد. در راه مسجد، مرد زمين خورد و لباس هايش کثيف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. مرد لباس هايش را عوض کرد و دوباره راهي خانه خدا شد. در راه مسجد و در همان نقطه مجدداً زمين خورد! او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. يک بار ديگر لباس هايش را عوض کرد و راهي خانه خدا شد. در راه مسجد، با مردي که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسيد. مرد پاسخ داد: (( من ديدم شما در راه به مسجد دو بار به زمين افتاديد.))، از اين رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او تشکر کرد و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه دادند. همين که به مسجد رسيدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست کرد تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداري کرد. مرد اول درخواستش را دوبار ديگر تکرار کرد و مجدداً همان جواب را شنید. مرد اول سوال کرد که چرا او نمي خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند. مرد دوم پاسخ داد: ((من شيطان هستم.)) مرد اول با شنيدن اين جواب جا خورد. شيطان در ادامه توضيح داد: (( شما را در راه مسجد ديدم و اين من بودم که باعث زمين خوردن شما شدم.)) وقتي به خانه رفتيد، خودتان را تميز کرديد و به راه مسجد برگشتيد، خدا همه گناهان شما را بخشيد. من براي بار دوم باعث زمين خوردن شما شدم و حتي آن هم شما را تشويق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بيشتر به راه مسجد برگشتيد. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشيد. من ترسيدم که اگر يک بار ديگر باعث زمين خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشيد. بنابراين، من سالم رسيدن شما را به خانه خدا مطمئن ساختم. منبع: عصر ایران


برچسب‌ها: داستان کوتاه, شیطان, نماز, مسجد
@ لینک محسن سالاری شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۸ |

ابزار هدایت به بالای صفحه