معلم خوب من...
گفت استاد مبر درس از یاد یاد باد آنچه به من گفت استاد
یاد باد آنکه مرا یاد آموخت آدمی نان خورد از دولت یاد
هیچ یادم نرود این معنی که مرا مادر من نادان زاد
پدرم نیز چو استادم دید گشت از تربیت من آزاد
بس مرا منت استاد بود که به تعلیم من اِستاد استاد
هر چه می دانست آموخت مرا غیر یک اصل که ناگفته نهاد
قدر استاد نکو دانستن حیف! استاد به من یاد نداد
گر بمردست، روانش پر نور ور بود زنده، خدا یارش باد
شعر از ایرج میرزا
![]()
برچسبها: شعر زیبا, ایرج میرزا, معلم, استاد
پست جديد را به نحوه رفتار معلمان، دانش آموزان و مسئولين درباره احترام به مقام معلم اختصاص مي دهم. بعضي ها پشت تريبون كه مي روند شعارهاي زيادي درباره معلم و احترام به او سر مي دهند اما به عمل كه مي رسند رفتارها عوض مي شود. شعارها يادشان مي رود. در همين مدت كوتاه پس از بازنشستگي فهميدم بيشتر حرف هايشان عوام فريبي است. مهم ترینش اخراج از مرکز امام جعفر صادق و عبارت توهین آمیز " تو دیگر معلم نیستی!" و فیش حقوقی 700 تومانی آنها پس از 26 سال تلاش در آموزش و پرورش از طرف همین به اصطلاح مسئولان بود!! این ندانم کاری ها باعث پایین آمدن احترام و جايگاه معلم در جامعه شده است. با ورود تكنولوژي به مدارس، بعضي از مسائل مدرسه توسط معلمان بي تجربه يا دانش آموزان ضبط و به سایت ها و شبكه هاي اجتماعي درز پيدا كرده است. چه معلوم كه الان برخي دانش آموزان فيلم هاي بنده و شما را در موبایلشان نداشته باشند؟! ضمن اين كه همکاران در كلاس ها بايد به برخي حرف ها و اعمال خود توجه بيشتري داشته باشند اما رعایت اين نكته نبايد باعث شود مديريت كلاس را رها كنند. در جلسه انجمن يكي از والدين گفت: هر مطلبی در كلاس بگوييد و هر عملي انجام بدهيد بچه ها اطلاع مي دهند. برخي معلمان بد زبان هستند. تنبیه می کنند و... گفتم حرف هایتان را قبول ندارم. شما بايد ببيني دانش آموز چه حركتي جلوي چشم دهها نفر انجام داده كه آقای فلان ناراحت شده و آن حركت را انجام داده است. معلمی كه يك سال در كلاس زحمت كشيده جوابش تهمت و بی ادبی و... از طرف بعضی دانش آموزان و حتی والدین نیست! پس آقایان احترام يك طرفه اي از معلمان مي خواهند كه البته حقير در آموزش و پرورش فعلي هيچ وقت آن را رعايت نكردم و دیگر دوستان هم هم! اما سه فيلم زير قابل نقد است. در فيلم اول معلم در برابر دانش آموزان كاملا منفعل است. رفتار بچه ها در ابتدا دوستانه به نظر مي رسد ولي بعد شکل تحقيرآميزی به خود می گیرد. بنده كار ندارم معلم چه ارتباطي با دانش آموزان دارد اما بايد واكنش مناسبي از خود نشان مي داد. اين كه آدم را مثل بابانوئل كنند، بشدت بخندند و بعد فيلم را رسانه اي كنند از آن رفتارهايي است كه شان معلم را پايين مي آورد. در فيلم دوم رفتار دیگری را از جانب معلم شاهديم. وی مانند اولی سورپرايز مي شود ولي واكنشش خشن و نامناسب است. اين دو رفتار حكم افراط و تفريط را دارد. فیلم سوم فاجعه است. من نمی دانم جلوی این بچه ها را چه کسی باید بگیرد؟! قضاوت با شما... براي دريافت فيلم و عکس روي لينك هاي زير كليك نماييد:برچسبها: معلم, هفته معلم, فیلم, عکس
برچسبها: شعر زیبا, معلم, ریاضی یزدی, ادبیات فارسی
... به پایان سال تحصیلی رسیدیم و معلم می داند که چه کرده است. چرا که در آینه چشم دانش آموزان می تواند خود را تماشا کند. آیا چشم ها پس از یک سال تحصیلی به چشم اندازی رسیده اند یا نه؟ آیا دست ها توان لمس کردن زندگی را یافته اند یا نه؟ و این پاهایی که به سمت آینده حرکت می کنند جهت یافته اند یا نه؟ معلم نمی تواند به چشم های خاموشی بسنده کند که از چارچوب پنجره ای کوچک به نقطه تاریکی خیره مانده اند. معلم باید خود به افق های گسترده ای دست یابد تا بتواند چار چوب ها را کنار زند و چراغ چشم ها را روشن کند. و اما آن را که هنر افروختن چشم ها را در آستین دارد چگونه باید ستود؟ آیا محیط زندگی او را چنان پرورده ایم که این هنرمند سرافراز آن چنان که شایسته است به تکریم واقعی خویش دست یابد؟ ما بر دست هایی بوسه می زنیم که هنر زیستن را می آموزند و بر سر انگشتانی که نگارگر روح بکر فرزندانمان هستند. اگر فرزندانمان را کبوتر هایی می پسندیم پرواز کنان در افق های نامحدود باید برای آن که این پرواز را به آنان می آموزد شان آسمانی قائل شویم که پرواز آسمان گسترده و نامحدود را می طلبد نه قفس خاک خورده فراموش شده را. پا که در راه گذاشتیم سودای هفت شهر عشق را داشتیم و سرمشق از شیخ عطار گرفتیم که هفت شهر عشق را گشته بود با شوری بی کران و شوقی بی پایان. راه هموار می نمود و افق ها روشن. راه که افتادیم سر از پا نشناختیم. کوچه به کوچه ره سپردیم و از کویی به کویی دیگر سفر کردیم و به پایان راه که رسیدیم تازه بود که دانستیم هنوز در پیچ اولین کوچه زندگی و درس و مدرسه مانده ایم و کم مانده بود که فرسوده شویم و افسرده. به خود نهیب زدیم که این راه را پایانی نیست و کرانه ای نه. هر پایان هنوز نقطه آغازی دوباره است.... هفته معلم گرامی باد.
هنرستان شهید رجایی یزد - آبان ۱۳۶۳
از راست: سالاری - اسلامی - غلامرضایی - زارع - تقی - زاده کاظم - مقیمی - تفضلی - آقای آریاپور - جعفری
برچسبها: معلم, هفته معلم, محسن سالاری, سعیدرضا زارع
برچسبها: معلم, دانش آموز, متن زیبا, هفته معلم






