به گزارش باشگاه خبرنگاران، ایام امتحانات تنشها و دردسرهای خاص خود را دارد؛ دفتر و کتابهایی که اگرچه برای درس خواندن باز میشوند اما به قول معروف ما را به عالم هپروت میبرند. در این بین رعایت برخی نکات ساده و دور شدن از عواملی که تمرکز و آرامش شما را مختل میکند اولین قدم برای یادگیری صحیح در زمان امتحانات است؛ فرد مضطرب با وجود داشتن کتاب و جزوه در امتحاناتش موفق نخواهد شد. باید دقت کنید که سطحی معقول از نگرانی و دلشوره شما را برای موفقیت همراهی میکند و در این بین اگر عملکردتان مختل شده بهتر است به فکر درمان خود باشید. نقشه راه برای گذر از موانع ایام امتحانات راهکارهای تغذیهای مناسب برای ایام امتحانات تغذیه و سیستم گوارش یکی از اصلیترین عوامل دخیل بر بازدهی بدن است، پیام فرحبخش متخصص تغذیه در گفتوگو با خبرنگار حوزه کلینیک گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران، درباره نکات تغذیهای لازم برای ایام امتحانات اظهار کرد: اول از همه فراموش نکنید در این دوره از غذاهای بیرون استفاده نکنند چرا که که ممکن است منجر به ایجاد مصدومیتهای گوارشی و ایجاد دردسر در ایام امتحانات شود؛ همچنین بهتر است غذای جدیدی را امتحان نکنید چرا که ممکن است با مزاج شما سازگاری نداشته باشد و یا حتی منجر به ایجاد حساسیت های غذایی شود؛ برای مثال کسی که تا به حال بادام زمینی مصرف نکرده است امکان دارد با مصرف یک ساندویچ کره بادام زمینی دچار حساسیت شود به طوری که حتی کار او به بیمارستان کشیده شود. نقشه راه برای گذر از موانع ایام امتحانات وی بیان کرد: از خوردن شام سبک و به موقع غافل نشویم؛ خوردن غذاهای سنگین و حجیم و پرچرب منجر به ایجاد اختلالات خواب میشود.............
برچسبها: امتحان, دانش آموزان, تمرکز, مطالعه
ادامه مطلب
پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، با تعجب ديد که تخت خواب کاملاً مرتب و همه چيز جمع و جور شده است. يک پاکت هم به روي بالش گذاشته شده و رویش نوشته بود «پدر». با بدترين پيشداوري هاي ذهني پاکت رو باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خواند : پدر عزيزم، با اندوه و افسوس فراوان برايت مي نويسم. من مجبور بودم با دوستم فرار کنم، چون مي خواستم جلوي يک رويارويي با مادر و تو رو بگيرم. من احساسات واقعي رو با اين دختر پيدا کردم، او واقعاً معرکه است، اما مي دونستم که تو اون رو نخواهي پذيرفت، به خاطر تيزبيني هاش، خالکوبي هاش ، لباسهاي موتور سواريش و به خاطر اينکه سنش از من خيلي بيشتره. اما فقط احساسات نيست، پدر. اون حامله است. به من گفت ما مي تونيم شاد و خوشبخت بشيم. اون يک تريلي توي جنگل داره و کُلي هيزم براي تمام زمستون. ما يک رؤياي مشترک داريم براي داشتن تعداد زيادي بچه. چشمان من رو به روي حقيقت باز کرد که ماري جوانا واقعاً به کسي صدمه نمي زنه. ما اون رو براي خودمون مي کاريم، و براي تجارت با کمک آدماي ديگه اي که توي مزرعه هستن، براي تمام کوکائينی ها و اکستازي هايي که مي خوايم. در ضمن، دعا مي کنيم که علم بتونه درماني براي ايدز پيدا کنه، و اين دختر هم بهتر بشه. اون لياقتش رو داره. نگران نباش پدر، من 15 سالمه، و مي دونم چطور از خودم مراقبت کنم. يک روز، مطمئنم که براي ديدارتون بر مي گرديم، اونوقت تو مي توني نوه هاي زيادت رو ببيني. با عشق،پسرت. پاورقي : پدر، هيچ کدوم از جريانات بالا واقعي نيست، فقط مي خواستم بهت يادآوري کنم که در دنيا چيزهاي بدتري هم هست نسبت به کارنامه مدرسه که روي ميزمه. دوسِت دارم! هروقت براي اومدن به خونه امن بود، بهم زنگ بزن!برچسبها: داستان کوتاه, پدر سخت گیر, خانواده, کارنامه



